Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
U
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
pre eminence
U
مزیت
privilege
U
مزیت
vantage
U
مزیت
bargaining chip
U
مزیت
rewarding
U
پر مزیت
bargaining chips
U
مزیت
ascendancy
U
مزیت
ascendency
U
مزیت
preponderance
U
مزیت
merits
U
مزیت
meriting
U
مزیت
merited
U
مزیت
merit
U
مزیت
forehands
U
مزیت
forehand
U
مزیت
excellence
U
مزیت
advantage
U
مزیت
profits
U
مزیت
preferably
U
با مزیت
virtues
U
مزیت
behoof
U
مزیت
virtue
U
مزیت
profited
U
مزیت
profit
U
مزیت
suitable
<adj.>
U
دارای مزیت
proper
<adj.>
U
دارای مزیت
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
preference
U
مزیت اولویت
preferences
U
مزیت اولویت
adjuvant
<adj.>
U
دارای مزیت
comparative advantage
U
مزیت نسبی
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
applicatory
<adj.>
U
دارای مزیت
helping
<adj.>
U
دارای مزیت
assistant
<adj.>
U
دارای مزیت
administrable
<adj.>
U
دارای مزیت
preponderant
U
دارای مزیت
useful
<adj.>
U
دارای مزیت
practicable
<adj.>
U
دارای مزیت
beneficial
<adj.>
U
دارای مزیت
expedient
<adj.>
U
دارای مزیت
handy
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
helpful
<adj.>
U
دارای مزیت
advantage
مزیت دادن
functional
<adj.>
U
دارای مزیت
convenient
<adj.>
U
دارای مزیت
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
دارای مزیت
practical
<adj.>
U
دارای مزیت
advantageous
<adj.>
U
دارای مزیت
serviceable
<adj.>
U
دارای مزیت
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
purposive
<adj.>
U
دارای مزیت
purpose-built
<adj.>
U
دارای مزیت
purposeful
<adj.>
U
دارای مزیت
valuable
<adj.>
U
دارای مزیت
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
دارای مزیت
principle of equal advantage
U
اصل مزیت برابر
gadgets
U
مکانیکی
mechanical
U
مکانیکی
mechnical
U
مکانیکی
gadget
U
مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
grab excavator
U
بیل مکانیکی
grab crane
U
بیل مکانیکی
grab bucket
U
بیل مکانیکی
forklift track
U
بیل مکانیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
dashpot
U
خفه کن مکانیکی
crane shovel
U
بیل مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
contact mine
U
مین مکانیکی
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
mechanotherapy
U
معالجه مکانیکی
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
mechanical stabilization
U
استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
mechanical stimulation
U
تحریک مکانیکی
mechanical energy
U
انرژی مکانیکی
mechanical resolution
U
تراکم مکانیکی
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
mechanician
U
هنرور مکانیکی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
robots
U
ادم مکانیکی
shovels
U
بیل مکانیکی
shovelled
U
بیل مکانیکی
robot
U
ادم مکانیکی
mechanic
U
هنرور مکانیکی
actuator
U
عملگر مکانیکی
ultrasonic
U
نوسانات مکانیکی
bucket
U
بیل مکانیکی
shovel
U
بیل مکانیکی
shoveled
U
بیل مکانیکی
buckets
U
بیل مکانیکی
shoveling
U
بیل مکانیکی
shovelling
U
بیل مکانیکی
mechanically
U
بطور مکانیکی
absolute viscosity
U
گرانروی مکانیکی
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
automatons
U
ادم مکانیکی
automaton
U
ادم مکانیکی
motors
U
منبع نیروی مکانیکی
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
mechanical analysis
U
تجزیه مکانیکی خاک
mechanical data processing
U
پردازش داده مکانیکی
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
elision
U
باقوه مکانیکی شکستن
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
motored
U
منبع نیروی مکانیکی
grab bucket crane
U
جرثقیل با بیل مکانیکی
fan blower
U
بادزن مکانیکی یاماشینی
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
power rammer
U
زمین کوب مکانیکی
fractional sampling
U
نمونه گیری مکانیکی
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
boom
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful
U
حجم و اندازه بیل مکانیکی
booms
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
static equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
thermodynamics
U
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
rocker shovel
U
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
lever watch
U
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
mechanical sweep
U
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
inductive coupling
U
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
electromotion
U
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down
U
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
selectors
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
actuator
U
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
burster
U
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
cabs
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
cab
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
ganged
U
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
airbrush
U
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
CD
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clapper
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine
U
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter
U
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat
U
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
arm
U
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriage
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation
[darn]
U
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism
U
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bionics
U
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com