English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
salver U مرهم گذار
salvers U مرهم گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spatula U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatulas U مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
dressings U مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing U مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
balms U مرهم
spatule U مرهم کش
salve U مرهم
balm U مرهم
ointment U مرهم
balmy U مرهم
ointments U مرهم
oils U مرهم
balmier U مرهم
unguent U مرهم
oil U مرهم
oiling U مرهم
inunction U مرهم
cerate U مرهم
demulcent U مرهم
balmiest U مرهم
spathulate U شبیه مرهم کش
spatulate U شبیه مرهم کش
iatraliptics U مرهم گذاری
cold cream U یکجور مرهم
opodeldoc U مرهم صابونی
chrism U مرهم تدهین
unction U مرهم مداهنه
basilicon U مرهم باسلیقون
basilic ointment U مرهم باسلیقون
opodeldoc U مرهم کافوری
inunction U مرهم گذاری
deranyement U اختلال مرهم زنی
unction U مرهم گذاری تدهین
carron oil U مرهم روغن برزک
salve U مرهم تسکین دهنده
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
the doctor ordered an ointment U پزشک مرهم تجویز کرد
balmy U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
gallipot U پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
over- U گذار
over U گذار
transition U گذار
transitions U گذار
grounder U پایه گذار
grounder U کار گذار
trend-setters U بدعت گذار
instaurator U بنیاد گذار
trend-setter U بدعت گذار
graduator U درجه گذار
marker pen علامت گذار
depositor U امانت گذار
differentiator U فرق گذار
discriminator U فرق گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
encoder U رمز گذار
pledgor U رهن گذار
grader U نمره گذار
legator U میراث گذار
legiskative U قانون گذار
transit time U زمان گذار
tracklayer U ریل گذار
tracked layer U ریل گذار
tapper U توپی گذار
spotter U خال گذار
space bar U فاصله گذار
shelver U در تاقچه گذار
pledgor U وثیقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
pricer U قیمت گذار
prizer U قیمت گذار
transition state U حالت گذار
zoogenic U بچه گذار
legislatress U قانون گذار زن
legislatrix U قانون گذار زن
lienee U وثیقه گذار
lowpass U پایین گذار
mark sense U نشان گذار
mortgagor U رهن گذار
nomographer U قانون گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
oviparous U تخم گذار
pawnor U رهن گذار
impressionistic U برداشت گذار
shelver U در قفسه گذار
swindlers U کلاه گذار
founder U بنیان گذار
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
founders U بنیان گذار
blazers U علامت گذار
blazer U علامت گذار
bypassing U کنار گذار
investors U سرمایه گذار
bypass U کنار گذار
legislators U قانون گذار
legislator U قانون گذار
auctioneer U حراج گذار
auctioneers U حراج گذار
contributory U خراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
swindler U کلاه گذار
foundering U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
heretic U بدعت گذار
heretics U بدعت گذار
insurant U بیمه گذار
demographic transition U گذار جمعیت
racer U مسابقه گذار
racers U مسابقه گذار
handlers U دسته گذار
coder U رمز گذار
handler U دسته گذار
markers U نشان گذار
crossing site U محل گذار
marker U نشان گذار
transition period U دوره گذار
valuers U قیمت گذار
deepositor U ودیعه گذار
valuer U قیمت گذار
insured U بیمه گذار
assessor U خراج گذار
accomodating U منت گذار
bailer U امانت گذار
investor U سرمایه گذار
legislative U قانون گذار
bailor U امانت گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
dan runner U کشتی بویه گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
testator U شاهد میراث گذار
uniparous U هر باریک تخم گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
dot generator U مولد خال گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
mine layer U کشتی مین گذار
minelayer U کشتی مین گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
minelayer U ناو مین گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
net laying ship U کشتی تور گذار
position control U پیچ مرکز گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
money lender U پول به بهره گذار
truster U باور کننده امانت گذار
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
spademan U نفر خرج گذار توپ
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
zoogenous U بچه زا بچه گذار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com