English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lady killer U مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beau U مردیکه خیلی بزن توجه دارد
hen hussy U مردیکه زیادبکارهای زنانه وخانگی دخالت میکند
both sexes U زنها و مردها
to feel women up U دستمالی کردن زنها [منفی]
to grope women U دستمالی کردن زنها [منفی]
to make a grab at women U دستمالی کردن زنها [منفی]
to grope women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to make a grab at women U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
to feel women up U عشقبازی کردن با زنها [بدون رضایت زن]
pantalets U زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
amorous U شیفته
inamorata U شیفته
fond U شیفته
doting U شیفته
fonder U شیفته
groupie U شیفته
maddest U شیفته
goo goo U شیفته
enamored U شیفته
gaga U شیفته
mad U شیفته
fondest U شیفته
infatuated U شیفته
groupies U شیفته
wild about U شیفته
preoccupied U شیفته پرمشغله
warmongers U شیفته جنگ
warmonger U شیفته جنگ
enamor U شیفته کردن
infatuate U واله و شیفته
hacker U شیفته کامپیوتر
captive U شیفته دربند
enamour U شیفته کردن
captives U شیفته دربند
hackers U شیفته کامپیوتر
arbitration U ن می سازد
enthrall U شیفته کردن اسیرکردن
infatute U شیفتن شیفته کردن
besot U شیفته ومسحور کردن
to be nutty upon anything U شیفته چیزی بودن
balletomane U شیفته رقص بالت
enthral U شیفته کردن اسیرکردن
enthralling U شیفته کردن اسیرکردن
enthrals U شیفته کردن اسیرکردن
enthraling U شیفته کردن اسیرکردن
enthralled U شیفته کردن اسیرکردن
enthraled U شیفته کردن اسیرکردن
wildest U خود رو شیفته و دیوانه
wilds U خود رو شیفته و دیوانه
wild U خود رو شیفته و دیوانه
to be mashed on a woman U دلباخته یا شیفته زنی شدن
Vegetables dont agree (disagree)with me . U سبزیجات به من نمی سازد
bardolater U شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
infatuate U شیفته و شیدا شدن از خود بیخود کردن
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
A happy heart makes a blooming visage. <proverb> U قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد .
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
She fabricates them. she makes them up . U اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
palliatives U مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
palliative U مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
compounds U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compound U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
concentrator U گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
hoopskirt U دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
platforms U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
beginnings U بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
prohibitive tax U مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
beginning U بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
symbolic U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
channeling U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
power fail restart U سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
rom U کدی که توابع Bios را می سازد که در قطعه ROM ذخیره شده اند.
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
super- U پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
wats U Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
Cambridge ring U استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
expanded memory system U ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
appleline U IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
dual U حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
microprocessor U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors U قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
doat U خرف شدن شیفته شدن
ambiguous U نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
flower design U طرح افشان گل [این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
tdm U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com