Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seminomad
U
مردم نیمه چادرنشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stiffish
U
نیمه شق
midnight
U
نیمه شب
part way
U
نیمه
semi
U
نیمه
mid-
U
نیمه
semis
U
نیمه
mid
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
moiety
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
division line
U
خط نیمه
peoples
U
مردم
peopling
U
مردم
people
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
folk
U
مردم
the people
U
مردم
folks
U
مردم
public
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
peopled
U
مردم
semidetached
U
نیمه مجزا
semiconscious
U
نیمه بیهوش
half tracked
U
نیمه شنی
semis
U
نیمه تاحدی
half time
U
نیمه بازی
half mast high
U
نیمه افراشته
semi
U
نیمه تاحدی
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semiconscious
U
نیمه اگاه
half loaded
U
سلاح نیمه پر
half way
U
نیمه راه
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semifluid
U
نیمه ابکی
semiformal
U
نیمه رسمی
foreconscious
U
نیمه هشیاری
semiofficial
U
نیمه رسمی
semigloss
U
نیمه شفاف
semihard
U
نیمه سخت
semihard
U
نیمه محکم
semilate
U
نیمه دیررس
half-mast
U
نیمه افراشتن
semifixed
U
نیمه ثابت
semigloss
U
نیمه درخشان
semidivine
U
نیمه الهی
semidivine
U
نیمه خدا
semidome
U
نیمه گنبد
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semierect
U
نیمه ایستاده
semierect
U
نیمه قائم
semifinal
U
نیمه نهایی
half faced
U
نیمه کاره
semiliquid
U
نیمه مایع
preconscious
U
نیمه هشیار
quasi concave
U
نیمه مقعر
quasi convex
U
نیمه محدب
second half
U
نیمه دوم
semi official
U
نیمه رسمی
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi trailer
U
نیمه یدک
nocturn
U
عبادت نیمه شب
semiactive
U
نیمه فعال
semiaquatic
U
نیمه ابزی
before mid night
U
قبل از نیمه شب
backcourt
U
نیمه دفاعی
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi public
U
نیمه دولتی
halfway
U
نیمه راه
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
partially sighted
U
نیمه بینا
semi-finals
U
نیمه نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
partial fixing
U
نیمه گیرداری
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiarid
U
نیمه خشک
semi conductor
U
نیمه هادی
semi independent
U
نیمه مستقل
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semi literate
U
نیمه نویسا
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
halvers
U
نیمه مشترک
semicolonial
U
نیمه ازاد
demigod
U
نیمه خدا
left heart
U
نیمه چپ قلب
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicinductor
U
نیمه هادی
midyear
U
نیمه سال
midwatch
U
پاس نیمه شب
semicinductor
U
نیمه رسانا
midway
U
نیمه راه
semicivilized
U
نیمه متمدن
megrim
U
درد نیمه سر
semicolonial
U
نیمه مستعمره
half
U
نیمه نخست
semi-final
U
نیمه نهایی
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semi-conscious
U
نیمه هشیار
dwarf wall
U
دیوار نیمه
half-timbered
U
نیمه چوبی
subconscious
U
نیمه هشیار
subconscious
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
نیمه هشیار
subconsciously
U
نیمه اگاه
subsaline
U
نیمه شور
subovate
U
نیمه بیضی
subfossil
U
نیمه سنگواره
subarid
U
نیمه خشک
semi-precious
U
نیمه بهادار
semi-precious
U
نیمه گرانبها
sub-tropical
U
نیمه حاره
translucent
U
نیمه شفاف
half-column
U
نیمه ستون
half-bat
U
آجر نیمه
first half
U
نیمه نخست
half-time
U
نیمه نخست
aileron
U
نیمه لچکی
part time
U
نیمه وقت
part-time
U
نیمه وقت
aileron
U
نیمه سنتوری
brow ague
U
درد نیمه سر
draft
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
drafts
U
نیمه نهایی
underemployed
U
نیمه کار
subadult
U
نیمه بالغ
half-mast
U
نیمه افراشتگی
semipermeable
U
نیمه تراوا
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semipro
U
نیمه حرفهای
semipublic
U
نیمه همگانی
semireligious
U
نیمه مذهبی
semirigid
U
نیمه سخت
semiskilled
U
نیمه ماهر
semisolid
U
نیمه جامد
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semipermanent
U
نیمه جاودان
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semiopaque
U
نیمه کدر
parboils
U
نیمه پختن
parboiling
U
نیمه پختن
parboiled
U
نیمه پختن
parboil
U
نیمه پختن
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semimobile
U
نیمه متحرک
semiopaque
U
نیمه شفاف
midsummer
U
نیمه تابستان
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semitranslucent
U
نیمه کدر
semitransparent
U
نیمه شفاف
subacute
U
نیمه حاد
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
partially hearing
U
نیمه شنوا
solid state
U
نیمه هادی
partial
U
نیمه کامل
semitranslucent
U
نیمه شفاف
inchoate
U
نیمه تمام
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
laotian
U
مردم تایی
men of intellgence
U
مردم باهوش
mandrake
U
مردم گیاه
many people
U
بسیاری از مردم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com