English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
depressions U رکود اقتصادی
depression U رکود اقتصادی
recession U رکود اقتصادی
slump U رکود اقتصادی
slumped U رکود اقتصادی
recessions U رکود اقتصادی
downturns U رکود اقتصادی
downturn U رکود اقتصادی
slumps U رکود اقتصادی
slumping U رکود اقتصادی
economic recession U رکود اقتصادی
deflationary gap U لطمه ناشی از رکود اقتصادی
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
inflationary recession U رکود همراه باتورم تورم رکود
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
stagflation U تورم + رکود تورم همراه با رکود
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
decadence U انحطاط
stagnation U انحطاط
degeneracy U انحطاط
involution U انحطاط
retrogradation U انحطاط
degeneration U انحطاط
devolution U فسادتدریجی انحطاط
downfall U انحطاط ریزش
downhill U نشیب انحطاط
degeneracy U هم ترازی انحطاط
d. of the horizon U انحطاط افق
decline U زوال انحطاط
declined U زوال انحطاط
slough U نهر انحطاط
declines U زوال انحطاط
declining U زوال انحطاط
degenerative U وابسته به انحطاط
chutes U سقوط انحطاط
chute U سقوط انحطاط
downcome U انحطاط ریزش
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
degenerates U روبه انحطاط گذاردن
degenerated U روبه انحطاط گذاردن
degenerating U روبه انحطاط گذاردن
retrograde U انحطاط دهنده قفایی
degenerate U روبه انحطاط گذاردن
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
wronged U دچار خطا و انحطاط مظلوم
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
stagnancy U رکود
inaction U رکود
recessions U رکود
deflation U رکود
inertia U رکود
depressions U رکود
recession U رکود
slumped U رکود
inactivity U رکود
stagnation U رکود
slump U رکود
slumps U رکود
dormancy U رکود
slumping U رکود
depression U رکود
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
stagnation thesis U نظریه رکود
shake-outs U لرزاندن رکود
stagflation U تورم رکود
shake-out U لرزاندن رکود
academic inhibition U رکود تحصیلی
sluggish year U سال رکود
shake out U لرزاندن رکود
average latency U رکود متوسط
stagflation U رکود تورمی
secular stagnation U رکود مزمن
great depression U رکود بزرگ
inflationary recession U رکود تورمی
latency time U مدت رکود
latency U رکود نهفتگی
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
slump U کاهش فعالیت رکود
slumping U کاهش فعالیت رکود
slumped U کاهش فعالیت رکود
sluggish economy U اقتصاد در حالت رکود
doldrums U افسردگی منطقه رکود
slumps U کاهش فعالیت رکود
deflation U انقباض پولی رکود
deflationary gap U فاصله حاصل از رکود
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
chains U رکود داده در یک فایل زنجیری
chain U رکود داده در یک فایل زنجیری
deflation U رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days U چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
scenes U مرحله
scene U مرحله
rung U مرحله
stages U مرحله
phased U مرحله
phase U مرحله
phases U مرحله
stroked U مرحله
strokes U مرحله
grade U مرحله
process U مرحله
stroke U مرحله
stepping U مرحله
processes U مرحله
step U مرحله
grades U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
stage U مرحله
stroking U مرحله
instar U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
buffer stage U مرحله میانگیر
assault phase U مرحله هجوم
imprimis U در مرحله نخست
recovery phase U مرحله رونق
anal stage U مرحله مقعدی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
inextremis U در اخرین مرحله
exhaust stroke U مرحله اگزوز
fetch phase U مرحله واکشی
fission process U مرحله انشقاق
job step U مرحله برنامه
genital phase U مرحله تناسلی
initiation sequence U مرحله اغازی
larval stage U مرحله کرمی
execute phase U مرحله اجرا
latency U مرحله پنهانی
modulator U مرحله تحمیل گر
oedipal stage U مرحله ادیپی
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
induction stroke U مرحله مکش
induction stroke U مرحله تنفس
differential stage U مرحله تفاضلی
developmental stage U مرحله پیشرفت
primordium U مرحله نخست
propagation sequence U مرحله انتشار
oral stage U مرحله دهانی
in the first instance U در مرحله اول
developmental stage U مرحله تکوینی
recovery phase U مرحله شکوفائی
processes U مرحله جریان
in the egg U در مرحله نخستین
one step operation U عمل تک مرحله
intake stroke U مرحله مکش
intake stroke U مرحله تنفس
process U مرحله جریان
power stroke U مرحله قدرت
training cycle U مرحله اموزش
point U مرحله قله
stage U درجه مرحله
macro stage U مرحله کلان
stages U درجه مرحله
point U جهت مرحله
grades U مرحله گراد
grade U مرحله گراد
milestones U مرحله برجسته
termination stage U مرحله پایانی
step U مرحله پایه
step U مرحله رتبه
milestone U مرحله برجسته
stepping U مرحله رتبه
termination phase U مرحله پایانی
home stretch U مرحله نهایی
speed level U مرحله سرعت
phases U مرحله عملیات
periods U نوبت مرحله
drivers U مرحله تحریک
nth U در مرحله چند
driver U مرحله تحریک
phase U مرحله عملیات
phased U مرحله عملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com