Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mammary
U
مربوط به پستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mastectomy
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomies
U
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary
U
پستان مانند بصورت پستان
mammiform
U
پستان مانند بصورت پستان
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
mamma
U
پستان
sebesten
U
سگ پستان
breast
U
پستان
mammilliform
U
پستان
mammilary
U
پستان
Milky Way
U
پستان زن
breasts
U
پستان
mammalgia
U
پستان درد
mammila
U
نوک پستان
full breasted
U
بزرگ پستان
breast-fed
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
garget
U
اماس پستان
garget
U
پستان درد
mammilate
U
دارای پستان
bosomy
U
پستان مانند
papilla
U
نوک پستان
to suck milk
U
پستان مکیدن
teat
U
نوک پستان
teats
U
نوک پستان
mastoid
U
پستان مانند
mastodynia
U
پستان درد
bodices
U
پستان بند
bodice
U
پستان بند
mastitis
U
ورم پستان
plumper
U
پستان مصنوعی
weaned
U
از پستان گرفتن
wean
U
از پستان گرفتن
pap
U
نوک پستان
bras
U
پستان بند
bra
U
پستان بند
dug
U
نوک پستان
brassieres
U
پستان بند
brassiere
U
پستان بند
nipples
U
نوک پستان
chesty
U
درشت پستان
nipple
U
نوک پستان
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
weans
U
از پستان گرفتن
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
mastodynia
U
پستان مانند پستانی
teats
U
شبیه نوک پستان
mastitis
U
اماس غدههای پستان
bosomy
U
دارای پستان برجسته
teat
U
شبیه نوک پستان
nipples
U
ازنوک پستان خوردن
acromastitis
U
اماس نوک پستان
breast-feed
U
شیر پستان دادن
breast-feeds
U
شیر پستان دادن
mammary gland
U
دژپیه یا غده پستان
udders
U
پستان گاو و مانند ان
nipple
U
ازنوک پستان خوردن
bosom
U
دارای پستان شدن
bosoms
U
دارای پستان شدن
mammillate
U
دارای پستان یا پستانک
tits
U
دختریازن نوک پستان
breast-fed
U
شیر پستان دادن
tit
U
دختریازن نوک پستان
udder
U
پستان گاو و مانند ان
falsie
U
لایی پستان بند
mammilary
U
دارای برامدگیهای پستان مانند
pap
U
هر چیزی شبیه نوک پستان
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
mammila
U
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondent
U
مربوط به
for
U
مربوط به
related
U
مربوط
germane
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
affined
U
مربوط
condequent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
coherent
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
curatorial
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
lineal
U
مربوط به خط
relevant
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
as for
U
مربوط به
proper
U
مربوط
apposite
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinenet
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
affiliating
U
مربوط ساختن
polar
U
مربوط به قط بها
insurrectional
U
مربوط به شورش
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
glossal
U
مربوط به زبان
retired
U
مربوط به بازنشستگی
expiratory
U
مربوط به زفیر
operatic
U
مربوط به اپرا
polar
U
مربوط به قطب
genethliac
U
مربوط به طالع
vehicular
U
مربوط به خودرو
existential
U
مربوط به هستی
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
budgetary
U
مربوط به بودجه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
climatic
U
مربوط به اب وهوا
inspectional
U
مربوط به بازرسی
parental
U
مربوط به والدین
affiliated
U
مربوط ساختن
horsy
U
مربوط به اسب
glyptic
U
مربوط به حکاکی
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
affiliate
U
مربوط ساختن
prospective
U
مربوط به اینده
filiate
U
مربوط ساختن
goidelic
U
مربوط بسلت
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
affiliates
U
مربوط ساختن
immunologic
U
مربوط به مصونیت
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
communist
U
مربوط به کمونیسم
communists
U
مربوط به کمونیسم
hominoid
U
مربوط به بشر
fistulous
U
مربوط به ناسور
garlicky
U
مربوط به سیر
haemic
U
مربوط بخون
municipal
U
مربوط به شهرداری
arbitral
U
مربوط به حکمیت
textual
U
مربوط به متن یا نص
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
anglian
U
مربوط به نژاد
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
baronial
U
مربوط به بارون
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
archival
U
مربوط به بایگانی
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
attached
U
مربوط متعلق
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
atomistic
U
مربوط به اتم
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
military
U
مربوط به نظام
arteriovenous
U
مربوط به رگها
commercial
U
مربوط به تجارت
ovarian
U
مربوط به تخمدان
ammino
U
مربوط به امونیاک
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
adulterous
U
مربوط به زنا
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
dependent
U
مربوط محتاج
outbound
U
مربوط به خارج
racing
U
مربوط بمسابقه
achaian
U
مربوط به اخائیه
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
acetarious
U
مربوط به سالاد
aguish
U
مربوط به تب و لرز
nasal
U
مربوط به بینی
ameboid
U
مربوط به امیب
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
fractional
U
مربوط به بخشها
fractional
U
مربوط به بخشهایی
amazonian
U
مربوط به امازونها
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com