English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semi finals U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
semifinal U نیمه نهایی
semi-final U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
draft report U گزارش نیمه نهایی
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
Manchester coding U نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
telic U نهایی دارای هدف نهایی
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
hemiplegic U مربوط به فلج نیمه بدن
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
seljukian U مربوط به دوره سلجوقیان
seljuk U مربوط به دوره سلجوقیان
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
postdoctoral U مربوط به دوره فوق دکترا
eozoic U مربوط به دوره ماقبل کامبرین
postclassical U مربوط به دوره بعد از کلاسیک
sessional U مربوط به دوره اجلاسیه مجلس
progesterone U هورمون مربوط به قبل از دوره حاملگی
period U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
periods U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
Dryopic U [مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
ultimate U نهایی
terminal U نهایی
terminals U نهایی
ultimatums U نهایی
closing U نهایی
finals U نهایی
ultimata U نهایی
ultimatum U نهایی
high limit U حد نهایی
final U نهایی
privy U نهایی
peremptory U نهایی
definite <adj.> U نهایی
conclusive U نهایی
definitive U نهایی
ultimata U هدف نهایی
final term U جمله نهایی
end user U کاربر نهایی
final result U نتیجه نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
final report U گزارش نهایی
net result U نتیجه نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
final U مسابقه نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
ultimatum U هدف نهایی
end product U فراورده نهایی
grail U هدف نهایی
limiting value U ارزش نهایی
finals U مسابقه نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
end product U محصول نهایی
ultimatums U هدف نهایی
final value U ارزش نهایی
final velocity U سرعت نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
ultimate load U بار نهایی
top speed U سرعت نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
final act U سند نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
final assembly U نصب نهایی
final cut U برش نهایی
home stretch U مرحله نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
try-outs U تمرین نهایی
try-out U تمرین نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
extreme range U برد نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
second check U بررسی نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
final destination U مقصد نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
end strength U استعداد نهایی
differential cost U هزینه نهایی
final position U وضعیت نهایی
final judgement U حکم نهایی
differential cost U ارزش نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final diameter U قطر نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
face formwork U قالب بندی نهایی
endings U بخش نهایی چیزی
finishing strokes U دست کاری نهایی
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
decreasing marginal cost U هزینه نهایی نزولی
final decision U رای قطعی و نهایی
end user U استفاده کننده نهایی
ending U بخش نهایی چیزی
final temperature U درجه حرارت نهایی
final invoice U صورت حساب نهایی
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
final measurement U اندازه گیری نهایی
ultimacy U حالت نهایی غائیت
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
final approach U مسیر نهایی فرود
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
margin land U حد نهایی بازده زمین
no wind position U محل نهایی هواپیما
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
front end U نرم افزار نهایی
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
finales U اهنگ نهایی اخر
finale U اهنگ نهایی اخر
finalised U بمرحله نهایی رساندن
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
tail end U قسمت نهایی انتها
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
finalises U بمرحله نهایی رساندن
final heading U مسیر پرواز نهایی
marginal costing U هزینه یابی نهایی
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
pay off U جزای کیفر نتیجه نهایی
scope U نقطه توجه طرح نهایی
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
diminishing marginal product U منحنی نزولی محصول نهایی
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
imprisonment U محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
armageddon U مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com