English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8417 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stages of economic growth U مراحل رشد اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
take off U خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
sequences U مراحل
phasing U مراحل
sequence U مراحل
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
phasing U مراحل عملیات
phasess of development U مراحل توسعه
budget cycle U مراحل بودجه
budget process U مراحل بودجه
sequence U مراحل کار
incunabula U مراحل اولیه
the four last things U مراحل چهارگانه
sequences U مراحل کار
process U مراحل مختلف چیزی
processes U مراحل مختلف چیزی
phases of life U مراحل یاشئون زندگی
stages U مراحل مختلف یک موشک
phase difference U اختلاف مراحل عملیات
stage U مراحل مختلف یک موشک
logic U مراحل و تصمیمات و ارتباطات
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
metaphse U یکی از مراحل تقسیم پس گاه
macro U نمایش گرافیکی مراحل منط قی
logical U مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
outlines U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlining U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlined U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outline U مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke U مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
executed U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
execute U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
instar U حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
sort effort U تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
mesne process U مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
pipelines U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
pipeline U UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
multisession compatible U که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
economical U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
economies U اقتصادی
economic U اقتصادی
economy U اقتصادی
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
economic stability U ثبات اقتصادی
economic stabilization U تثبیت اقتصادی
economic friction U موانع اقتصادی
economic statistics U امارهای اقتصادی
economic theory U نظریه اقتصادی
economic significance U اهمیت اقتصادی
economic friction U اصطکاک اقتصادی
economic history U تاریخ اقتصادی
economic value U ارزش اقتصادی
economic growth U رشد اقتصادی
economic resources U منابع اقتصادی
economic good U کالای اقتصادی
economic sanctions U تحریم اقتصادی
economic goals U اهداف اقتصادی
economic sanctions U مجازاتهای اقتصادی
economic system U نظام اقتصادی
economic geography U جغرافیای اقتصادی
economic self sufficiency U خودکفائی اقتصادی
economic freedom U ازادی اقتصادی
economic variable U متغیر اقتصادی
economic fluctuation U نوسان اقتصادی
economic doctrines U اموزههای اقتصادی
economic surplus U مازاد اقتصادی
economic disincentives U بازدارندههای اقتصادی
economic development U توسعه اقتصادی
economic warfare U مبارزه اقتصادی
economic waste U اتلاف اقتصادی
economic depression U بحران اقتصادی
economic decisions U تصمیمات اقتصادی
economic crisis U بحران اقتصادی
economic doctrines U دکترین اقتصادی
economic structure U بنیان اقتصادی
economic warfare U جنگ اقتصادی
economic modernization U نوسازی اقتصادی
economic feasibility U توجیه اقتصادی
economic ends U هدفهای اقتصادی
economic efficiency U کارائی اقتصادی
economic structure U ساختار اقتصادی
economic dynamics U پویائی اقتصادی
economic domination U تسلط اقتصادی
economic council U شورای اقتصادی
economic rent U بهره اقتصادی
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی
economic plan U برنامه اقتصادی
economic thought U اندیشه اقتصادی
economic policy U سیاست اقتصادی
economic potential U قدرت اقتصادی
economic life U عمر اقتصادی
economic potential U نیروی اقتصادی
economic law U قانون اقتصادی
economic justification U توجیه اقتصادی
economic power U قدرت اقتصادی
economic pressure U فشار اقتصادی
economic man U انسان اقتصادی
economic maturity U بلوغ اقتصادی
economic trend U روند اقتصادی
economic motivation U مشوق اقتصادی
economic motivation U انگیزه اقتصادی
economic organization U سازمان اقتصادی
economic paradoxes U تناقضات اقتصادی
economic model U الگوی اقتصادی
economic mobilization U بسیج اقتصادی
economic union U اتحادیه اقتصادی
economic method U روش اقتصادی
economic maturity U کمال اقتصادی
economic principles U اصول اقتصادی
economic problems U مسائل اقتصادی
economic unity U یکپارچگی اقتصادی
economic prosperity U رونق اقتصادی
economic prosprity U رونق اقتصادی
economic recession U رکود اقتصادی
economic reconstruction U نوسازی اقتصادی
economic reconstruction U تجدیدساخت اقتصادی
economic rehabilitation U توانبخشی اقتصادی
economic independence U استقلال اقتصادی
economic thought U تفکر اقتصادی
economic rent U اجاره اقتصادی
economic income U درامد اقتصادی
economic progress U ترقی اقتصادی
economic progress U پیشرفت اقتصادی
economic interest U منافع اقتصادی
economic integration U همبستگی اقتصادی
economic integration U یکپارچگی اقتصادی
economic problems U مشکلات اقتصادی
economic profit U سود اقتصادی
economic institutions U نهادهای اقتصادی
economic infrastructure U زیربنای اقتصادی
economic indicator U علائم اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
economic index U شاخص اقتصادی
economic incentives U انگیزههای اقتصادی
economic cost U هزینه اقتصادی
ventured U فعالیت اقتصادی
booms U جهش اقتصادی
booming U جهش اقتصادی
boomed U جهش اقتصادی
boom U جهش اقتصادی
schools of economics U مکتبهای اقتصادی
shortcut U طریقه اقتصادی
economically U از دیدگاه اقتصادی
entrepreneurs U کارفرمای اقتصادی
equilibrium U تعادل اقتصادی
enterprise U تشکیلات اقتصادی
enterprise U بنگاه اقتصادی
venture U فعالیت اقتصادی
uneconomical U غیر اقتصادی
downturns U رکود اقتصادی
downturn U رکود اقتصادی
Recent search history Forum search
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1offshoring
1I solve my economical problems urgently
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com