English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
satellite communications U مخابره ماهوارهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
satellite defense U پدافند ماهوارهای
satellite navigation U ناوبری ماهوارهای
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
early spring U سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
transmission U مخابره
communication U مخابره
message line U خط مخابره
messages U مخابره
traffics U مخابره
trafficking U مخابره
trafficked U مخابره
traffic U مخابره
message U مخابره
traffick U مخابره
despatch U مخابره
transmissions U مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
data transmission U مخابره داده
digital transmission U مخابره دیجیتال
data communication U مخابره داده ها
dispateh U مخابره کردن
duplex transmission U مخابره دورشتهای
data transmission U مخابره داده ها
boat call U مخابره با قایق
telegraph U مخابره تلگرافی
telegraphed U مخابره تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
telegraphs U مخابره تلگرافی
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
telegrams U مخابره تلگرافی
end of transmission U انتهای مخابره
transmittal U ارسال مخابره
synchronous transmission U مخابره همزمان
telegraphic message U مخابره تلگرافی
transmission error U خطای مخابره
transmission rate U نرخ مخابره
transmission rate U سرعت مخابره
transmission security U تامین مخابره
transmittance U ارسال مخابره
transmittancy U ارسال مخابره
visual communication U مخابره بصری
synchronous transmission U مخابره همگام
syncheronous communications U مخابره همزمان
flag hoist U مخابره با پرچم
neutral transmission U مخابره خنثی
parallel transmission U مخابره موازی
polar transmission U مخابره قطبی
retransmission U مخابره مجدد
serial tranmission U مخابره نوبتی
signal bridge U پل مخابره ناو
simplex transmission U مخابره ساده
wirable U قابل مخابره
squawked U مخابره کردن
transmissions U مخابره مخابرات
transmission U مخابره کردن
transmission U مخابره مخابرات
flags U پرچم مخابره
flag U پرچم مخابره
communicating U مخابره کردن
squawks U مخابره کردن
signal U مخابره کردن
analog transmission U مخابره قیاسی
squawk U مخابره کردن
wire U مخابره کردن
telegram U مخابره تلگرافی
signaled U مخابره کردن
transmissions U مخابره کردن
signalled U مخابره کردن
wires U مخابره کردن
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
dispatches U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
etb U انتهای بلاک مخابره
helio U ایینه مخابره پیام
jam U مانع مخابره شدن
retransmit U دوباره مخابره کردن
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
jams U مانع مخابره شدن
jammed U مانع مخابره شدن
start stop transmission U مخابره قطع و وصلی
despatching U مخابره کردن ارسال
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
transmitted data U دادههای مخابره شده
despatched U مخابره کردن ارسال
despatches U مخابره کردن ارسال
dispatch U مخابره کردن ارسال
semaphore U مخابره با پرچم دستی
radios U با بی سیم مخابره کردن
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
radioing U با بی سیم مخابره کردن
radioed U با بی سیم مخابره کردن
radio U با بی سیم مخابره کردن
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
signal U مخابره کردن علامت دادن
alphabet code flag U پرده مخابره حروف یا اعداد
intercoms U دستگاه مخابره داخل ساختمان
signaled U مخابره کردن علامت دادن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
signalled U مخابره کردن علامت دادن
blinker yardarm U چراغ مخابره دکل کشتی
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
intercom U دستگاه مخابره داخل ساختمان
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
intercommunication U رابطه یا مخابره بین چند مرکز
telephoto U دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
walkie-talkies U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
heliography U مخابره باتلگراف افتابی ساختن عکس گراووری افتابی
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
communicated U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
despatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communicate U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicates U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
despatching U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
eot U maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
flag semaphore U سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com