English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
telegrams U مخابره تلگرافی
telegraphic message U مخابره تلگرافی
telegram U مخابره تلگرافی
telegraphs U مخابره تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
telegraphed U مخابره تلگرافی
telegraph U مخابره تلگرافی
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
photography U عکسبرداری
photoreconnaissance U عکسبرداری اکتشافی
retakes U عکسبرداری شده
retaking U عکسبرداری شده
retaken U عکسبرداری شده
retake U عکسبرداری شده
radiography U عکسبرداری رادیو
telegrahic U تلگرافی
morse code U کد تلگرافی
telegraphy U تلگرافی
telegraphic U تلگرافی
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
runs U یک راه عکسبرداری هواپیما
skiascopy U عکسبرداری از شبکیه چشم
run U یک راه عکسبرداری هواپیما
telephotography U عکسبرداری از مسافات دور
telephotographic U عکسبرداری از مسافات دور
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
radiotelegram U پیام تلگرافی
telegraphic U تلگرافی مختصر
telegraphic frequency U فرکانس تلگرافی
Teletype U دورنویس تلگرافی
telecommunications U مخابرات تلگرافی
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telegraphic address آدرس تلگرافی
Teletypes U دورنویس تلگرافی
telegraph signal U علامت تلگرافی
posed U قیافه گیری برای عکسبرداری
photographing U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posing U قیافه گیری برای عکسبرداری
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
poses U قیافه گیری برای عکسبرداری
pose U قیافه گیری برای عکسبرداری
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
teleprinter U ماشین تحریر تلگرافی
teleprinters U ماشین تحریر تلگرافی
teleprocessing U دستگاه تایپ تلگرافی
wide-angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
groups U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cashing U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
radiant exposure U وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
cross fire U تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
teleprocessing U تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
transmission U مخابره
trafficked U مخابره
transmissions U مخابره
communication U مخابره
trafficking U مخابره
message line U خط مخابره
messages U مخابره
message U مخابره
traffic U مخابره
traffick U مخابره
traffics U مخابره
despatch U مخابره
radioing U رادیویی
radios U رادیویی
radio U رادیویی
radioed U رادیویی
broadcasting U رادیویی
flag hoist U مخابره با پرچم
boat call U مخابره با قایق
wirable U قابل مخابره
serial tranmission U مخابره نوبتی
visual communication U مخابره بصری
transmittancy U ارسال مخابره
signal bridge U پل مخابره ناو
parallel transmission U مخابره موازی
simplex transmission U مخابره ساده
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchronous transmission U مخابره همگام
synchronous transmission U مخابره همزمان
satellite communications U مخابره ماهوارهای
end of transmission U انتهای مخابره
data transmission U مخابره داده ها
data communication U مخابره داده ها
transmission rate U نرخ مخابره
polar transmission U مخابره قطبی
transmission rate U سرعت مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
digital transmission U مخابره دیجیتال
dispateh U مخابره کردن
transmission error U خطای مخابره
transmission security U تامین مخابره
duplex transmission U مخابره دورشتهای
retransmission U مخابره مجدد
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
transmittance U ارسال مخابره
analog transmission U مخابره قیاسی
transmittal U ارسال مخابره
data transmission U مخابره داده
neutral transmission U مخابره خنثی
transmissions U مخابره کردن
flags U پرچم مخابره
flag U پرچم مخابره
transmission U مخابره مخابرات
transmission U مخابره کردن
transmissions U مخابره مخابرات
wires U مخابره کردن
wire U مخابره کردن
signal U مخابره کردن
communicating U مخابره کردن
squawks U مخابره کردن
squawk U مخابره کردن
signalled U مخابره کردن
signaled U مخابره کردن
squawked U مخابره کردن
radio waves U امواج رادیویی
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
radio silence U سکوت رادیویی
radiographic U عکس رادیویی
radiographic U مخابرات رادیویی
radiophotograph U عکس رادیویی
radmail U پست رادیویی
receiver U گیرنده رادیویی
receiving set U گیرنده رادیویی
receivers U گیرنده رادیویی
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio horizon U افق رادیویی
radio frequency U فرکانس رادیویی
r.f. U بسامد رادیویی
play by play U پخش رادیویی
radiometeorograph U هوانگار رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
radio receiver U گیرنده رادیویی
listening silence U سکوت رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
hertzian wave U موج رادیویی
radio ferquency U بسامد رادیویی
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio detection U اکتشاف رادیویی
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
metal locator U فلزیاب رادیویی
radio wave U موج رادیویی
compere U مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
wirephoto U عکاسی رادیویی
facsimile U عکاسی رادیویی
facsimile U عکس رادیویی
facsimiles U عکاسی رادیویی
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
fax U عکاسی رادیویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com