English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air search U تجسس هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
air defense U پدافند هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
air surveillance U تجسس واکتشاف هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
integrated defense U پدافند هوایی توام
air defense command U فرماندهی پدافند هوایی
air defense element U عنصر پدافند هوایی
active air defense U پدافند عامل هوایی
flak U توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rules of engagement U روشهای درگیری پدافند هوایی
vital area U منطقه حیاتی پدافند هوایی
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense ship U ناو مخصوص پدافند هوایی
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
weapons hold U فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
faker U هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
intercepting search U کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
flad suppression U تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
dolly U کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
dollies U کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
aeronautical information overprint U اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
advisory area U منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
imagery exploitation U مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
titling strip U قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
skyway U پل هوایی
air strike U تک هوایی
aery U هوایی
aerial line U خط هوایی
air built U هوایی
raid U تک هوایی
aviation medicine U طب هوایی
raids U تک هوایی
raided U تک هوایی
AA U ضد هوایی
raiding U تک هوایی
air attack U تک هوایی
aerobic U هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
aerobics U هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
linear distance U خط هوایی
strikes U تک هوایی
air head U سر پل هوایی
strike U تک هوایی
air lane U خط هوایی
overhead line U خط هوایی
atmospheric U هوایی
air U هوایی
flying bridge U پل هوایی
air raids U تک هوایی
aerial U هوایی
pneumatic U هوایی
aerials U هوایی
air raid U تک هوایی
aired U هوایی
airy U هوایی
airborne U هوایی
over-pass U پل هوایی
acclimatization U هم هوایی
overpasses U پل هوایی
overhead U هوایی
overpass U پل هوایی
stuffiness U بد هوایی
overhead conductor U خط هوایی
airs U هوایی
overhead roadway U پل هوایی
air drawn U هوایی
air observer U دیدبان هوایی
air control ship U ناوکنترل هوایی
air material U اماد هوایی
tactical air observer U دیدبان هوایی
air officer U افسر هوایی
skies U توپ هوایی
air movements U حرکات هوایی
air movement column U ستون هوایی
air marshal U سرلشکر هوایی
air mission U ماموریت هوایی
air cooled transformer U مبدل هوایی
air mail U پست هوایی
air raid U بمباران هوایی
air letter U نامهء هوایی
air line U خط مستقیم هوایی
runners U ریشه هوایی
air mile U میل هوایی
air cover U پوشش هوایی
air intercept U رهگیر هوایی
air furnace U کوره هوایی
air division U لشکر هوایی
linesman U سیمکش هوایی
linesmen U سیمکش هوایی
kite U کایت هوایی
kites U کایت هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com