Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pivot
U
محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted
U
محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivots
U
محور اصلی کار نقطه اتکاء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fulcrum
U
نقطه اتکاء
staddle
U
نقطه اتکاء
stay
U
نقطه اتکاء
point d'appui
U
نقطه اتکاء
stayed
U
نقطه اتکاء
tenuous
U
بدون نقطه اتکاء
center
U
متمرکز نقطه اتکاء
mainstays
U
وابستگی عمده نقطه اتکاء
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
mainstay
U
وابستگی عمده نقطه اتکاء
sheet anchor
U
لنگر سنگین کمر کشتی نقطه اتکاء
sheet anchors
U
لنگر سنگین کمر کشتی نقطه اتکاء
principle axis
U
محور اصلی
main shaft
U
محور اصلی
main axis
U
محور اصلی
principal axis
U
محور اصلی
basic shaft
U
محور اصلی
main transmission shaft
U
محور انتقال اصلی
principal axis of inertia
U
محور اصلی ماند
main regulator
U
تنظیم کننده محور اصلی
orthotropic
U
دارای محور اصلی عمودی
newel
U
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels
U
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
hand
U
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
handing
U
وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
spot ball
U
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
wheelbases
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase
U
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication
U
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
behind
U
اتکاء
dependence
U
اتکاء
behinds
U
اتکاء
arc boutant
U
قوس اتکاء
interdependency
U
اتکاء متقابل
self-assurance
U
اتکاء به نفس
atony
U
عدم اتکاء
indpendence
U
اتکاء نفس
interdependence
U
اتکاء متقابل
inexistency
U
اتکاء ذاتی
bearing plate
U
صفحه اتکاء
self reliance
U
اتکاء بنفس خود
inexistence
U
معدومی اتکاء ذاتی
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
self support
U
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
diffident
U
دارای عدم اتکاء بنفس محجوب
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
self dependence
U
اتکاء به نفس اعتماد به نفس
self depedence
U
اتکاء بنفس اعتماد بنفس
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
post tensioning
U
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
concentric
U
هم محور
pivot
U
محور
pinning
U
محور
pinned
U
محور
spindles
U
محور
shafts
U
محور
spindle
U
محور
shaft
U
محور
pin
U
محور
pivoted
U
محور
trunnion
U
سر محور
axles
U
محور
crank
U
محور
cranked
U
محور
cranking
U
محور
y axis
U
محور y
x axis
U
محور x
axle
U
محور
pivots
U
محور
z axis
U
محور z
z axis
U
محور "زد"
rachis
U
محور
cranks
U
محور
shaft head
U
محور
stemming
U
محور
stemmed
U
محور
arbor
U
محور
stems
U
محور
journal
U
سر محور
azimuth
U
محور
pedestals
U
محور
pedestal
U
محور
coaxal
U
هم محور
mandril
U
محور
mandrel
U
محور
axis
U
محور
stem
U
محور
dam axis
U
محور سد
coaxial
U
هم محور
interaxal
U
محور
pintle
U
محور
interaxial
U
محور
axis
U
خط محور
center line
U
خط محور
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
camshaft
U
محور بادامک
lift axis
U
محور برا
brake cross shaft
U
محور ترمز
key starter shaft
U
محور استارتر
cantilever extension
U
محور سگدست
lynchpins
U
پین محور
pivot
U
محور قامه
basic shaft
U
محور واحد
linchpin
U
میخ محور
linchpin
U
پین محور
linchpins
U
میخ محور
linchpins
U
پین محور
lynchpins
U
میخ محور
shaft tube
U
خروجی محور
shaft collar
U
بست محور
shaft bracket
U
نگهدارنده محور
coaxing
U
کابل هم محور
coaxes
U
کابل هم محور
coaxed
U
کابل هم محور
lift shaft
U
محور بالابر
pivoted
U
محور قامه
line of collimation
U
خط محور عکاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com