Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hopper
U
محفظه خوراک دستگاه
hoppers
U
محفظه خوراک دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
receiver
U
دستگاه خوراک دهنده
receivers
U
دستگاه خوراک دهنده
multi chamber
U
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
gastronome
U
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
the food was smoked
U
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
encasement
U
محفظه
lacuna
U
محفظه
containers
U
محفظه
incasement
U
محفظه
cavities
U
محفظه
envelopes
U
محفظه
envelope
U
محفظه
container
U
محفظه
cavity
U
محفظه
chamber
U
محفظه
housing
U
محفظه
enclosures
U
محفظه
enclosure
U
محفظه
chambers
U
محفظه
guard assembly
U
محفظه
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
mould cavity
U
محفظه قالب
combustion chamber
U
محفظه احتراق
combustor
U
محفظه احتراق
combustion area
U
محفظه احتراق
card cage
U
محفظه کارت
circular cell
U
محفظه گرد
incubator
U
محفظه رشد
computer enclosure
U
محفظه کامپیوتر
gas chambers
U
محفظه باروت
breech ring
U
محفظه کولاس
breech recess
U
محفظه کولاس
gas chamber
U
محفظه باروت
ootheca
U
محفظه تخم
oil pan
U
محفظه کارتر
resonating cavity
U
محفظه تشدید
incubators
U
محفظه رشد
breech
U
محفظه کولاس
intake chamber
U
محفظه ورودی
shields
U
محفظه سپرشدن
primer pouch
U
محفظه چاشنی
potpourri
U
محفظه عطر
cases
U
فرف محفظه
pinches
U
پایه محفظه
system unit
U
محفظه سیستم
pinch
U
پایه محفظه
potpourris
U
محفظه عطر
starting chamber
U
محفظه استارت
case
U
فرف محفظه
air chamber
U
محفظه هوا
shield
U
محفظه سپرشدن
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
reliquaries
U
محفظه عتیقه باقیمانده
canister
U
محفظه گلوله افشان
carter
U
محفظه میل لنگ
reaction chamber
U
محفظه فعل و انفعال
acoustical sound enclosure
U
محفظه عایق صوتی
reliquary
U
محفظه عتیقه باقیمانده
gas chambers
U
محفظه اعدام با گاز
canisters
U
محفظه گلوله افشان
floppy disk case
U
محفظه فلاپی دیسک
to tip something into a container
[British E]
U
چیزی را در محفظه ای ریختن
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
gas port
U
محفظه عبور گاز
low pressure casing
U
محفظه ی فشار ضعیف
disk unit enclosure
U
محفظه واحد دیسک
gas chamber
U
محفظه اعدام با گاز
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
crankcase
U
محفظه میل لنگ
caisson
U
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
chamber furnace
U
کوره محفظه دار
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
can annular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
crankcase supercharger
U
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
dewar
U
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
house
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
houses
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cannular
U
محفظه احتراق حلقوی شکل
housed
U
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cartridge
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
crankcase
U
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
vault storage
U
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase explusion
U
سرو صدای داخل محفظه لنگ
time capsule
U
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
flooder
U
غرق کننده محفظه مین زیرابی
ccd
U
محفظه هایی برای ذخیره داده
Thermoses
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridges
U
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something
U
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
burner compartment
U
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label
U
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
nutrition
U
خوراک
nourishment
U
خوراک
meat
U
خوراک
meats
U
خوراک
nutriments
U
خوراک
faring
U
خوراک
fares
U
خوراک
fared
U
خوراک
at mess
U
سر خوراک
nutriment
U
خوراک
fare
U
خوراک
tucker
U
خوراک
mess
U
:یک خوراک
repasts
U
خوراک
repast
U
خوراک
feed
U
خوراک
tacked
U
خوراک
tacking
U
خوراک
passage money
U
خوراک
pabulum
U
خوراک
messmate
U
هم خوراک
oligotrophic
U
کم خوراک
tacks
U
خوراک
intake
U
خوراک
feeds
U
خوراک
tack
U
خوراک
butterpump
U
غم خوراک
chows
U
خوراک
chow
U
خوراک
messes
U
:یک خوراک
keeps
U
خوراک
victuals
U
خوراک
viands
U
خوراک
foods
U
خوراک
keep
U
خوراک
food
U
خوراک
intakes
U
خوراک
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght
U
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner
U
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
regale
U
خوراک لذیذ
treat
U
خوراک رایگان
food stamps
U
تمبر خوراک
treated
U
خوراک رایگان
treats
U
خوراک رایگان
health food
U
خوراک بهداشتی
health foods
U
خوراک بهداشتی
junk food
U
گنده خوراک
junk foods
U
گنده خوراک
food stamp
U
تمبر خوراک
eating
U
خوش خوراک
eating
U
خورد و خوراک
dish
U
سینی خوراک
dishes
U
سینی خوراک
regaled
U
خوراک لذیذ
grubs
U
خوراک خواربار
grubbed
U
خوراک خواربار
grub
U
خوراک خواربار
cannon fodder
U
خوراک توپ
regales
U
خوراک لذیذ
regaling
U
خوراک لذیذ
feeder
U
خوراک دهنده
hors d'oeuvres
U
پیش خوراک
plat du jour
U
خوراک روز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com