English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
use age U مدت زمان قانونی استفاده از وسایل
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
expectant life U عمر قانونی پیش بینی شده وسایل
portcall U زمان رسیدن وسایل به بندر
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
delivery leadtime U زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime U زمان تحویل اولین پارتی وسایل
transfers U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transferring U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
calculation U محاسبه
prediction U محاسبه
predictions U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computation U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
computing U محاسبه
computations U محاسبه
analysis U محاسبه
unit of account U واحد محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
designs U طرح و محاسبه
miscalculation U محاسبه اشتباه
computations U نتیجه محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
miscalculations U محاسبه اشتباه
design U طرح و محاسبه
uncomputable U محاسبه ناپذیر
recalculation U تجدید محاسبه
computational U اشتباه در محاسبه
calk U محاسبه کردن
arithmetic unit U واحد محاسبه
account U محاسبه نمودن
approximations U محاسبه ملایم
compute U محاسبه کردن
computes U محاسبه کردن
approximation U محاسبه ملایم
predicted U محاسبه شده
accounting price U قیمت محاسبه
computed U محاسبه کردن
computable U محاسبه پذیر
calculation sheet U برگ محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
computational U مربوط به یک محاسبه
computability U قابلیت محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
dyscalculia U محاسبه پریشی
double counting U محاسبه مضاعف
design load U بارمبنای محاسبه
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
ration factor U ضریب محاسبه جیره
computation U نتیجه شمارش محاسبه
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
computable function U تابع محاسبه پذیر
recalculation method U روش محاسبه عدد
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
tally U محاسبه چوب خط زدن
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
tallying U محاسبه چوب خط زدن
computations U نتیجه شمارش محاسبه
tallies U محاسبه چوب خط زدن
tallied U محاسبه چوب خط زدن
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
predicted U از قبل محاسبه شده
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
incomputable U غیر قابل محاسبه
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
box U مربع روی ورقه محاسبه
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
computable U آنچه قابل محاسبه است
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
heap U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
alu U Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
heaps U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
number cruncher U یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
processor bound U اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com