Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
use age
U
مدت زمان قانونی استفاده از وسایل
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
automatic release date
U
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
expectant life
U
عمر قانونی پیش بینی شده وسایل
portcall
U
زمان رسیدن وسایل به بندر
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
transfers
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transferring
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
calculation
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
predictions
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
computation
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
computing
U
محاسبه
computations
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
unit of account
U
واحد محاسبه
computation
U
نتیجه محاسبه
cam calculation
U
محاسبه کرو
designs
U
طرح و محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
computations
U
نتیجه محاسبه
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
design
U
طرح و محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
recalculation
U
تجدید محاسبه
computational
U
اشتباه در محاسبه
calk
U
محاسبه کردن
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
account
U
محاسبه نمودن
approximations
U
محاسبه ملایم
compute
U
محاسبه کردن
computes
U
محاسبه کردن
approximation
U
محاسبه ملایم
predicted
U
محاسبه شده
accounting price
U
قیمت محاسبه
computed
U
محاسبه کردن
computable
U
محاسبه پذیر
calculation sheet
U
برگ محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
computability
U
قابلیت محاسبه
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
double counting
U
محاسبه مضاعف
design load
U
بارمبنای محاسبه
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
predicted
U
از قبل محاسبه شده
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
computed price
U
قیمت محاسبه شده
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com