English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
code U مجموعه قوانین
codex U مجموعه قوانین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
validate U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validating U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
Other Matches
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
scrapbooks U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbook U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
burster block U مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set U دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
regulations U قوانین
pandect U قوانین
cable assembly U مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium U مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
admiralty law U قوانین دریایی
rules of the roads U قوانین راه
codification U تدوین قوانین
company law U قوانین شرکت
codification U وضع قوانین
administrative law U قوانین اداری
explanation of laws U شرح قوانین
rules of the roads U قوانین دریانوردی
statue law U قانون یا قوانین
rules of engagement U قوانین درگیری
rules committee U کمیته قوانین
conflict of lows U تعارض قوانین
conflict of laws U تعارض قوانین
succession law U قوانین وراثت
competition rules U قوانین رقابت
gunnery U قوانین تیراندازی
remedial statutes U قوانین اصلاحی
written laws U قوانین مدون
interpertation of laws U تفسیر قوانین
joule's laws U قوانین ژول
kepler laws U قوانین کپلر
rules of chess U قوانین شطرنج
doctorine U قوانین اصلی
kepler's laws U قوانین کپلر
korte's laws U قوانین کرت
labor laws U قوانین کار
murphy's laws U قوانین مورفی
maritime law U قوانین دریایی
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
inland rules U قوانین داخلی
infraction of rules U نقض قوانین
radiation laws U قوانین تابش
zipf's laws U قوانین زیف
forest laws U قوانین جنگل
statute book U قوانین موضوعه
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
mendelian laws U قوانین مندل
gas laws U قوانین گازها
permissive legislation U قوانین مخیره
hague rules U قوانین لاهه
promulgation of the laws U انتشار قوانین
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
company law U قوانین مربوط به شرکتها
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
punitive article U قوانین جزایی ارتش
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
under these rules U بموجب این قوانین
child labor laws U قوانین کار کودکان
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
military justice U قوانین جزایی ارتش
physical U که قوانین نرخ بیت
codification U گرد اوری قوانین
codification U جمع وتدوین قوانین
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
copyright U محدود شده با قوانین کپی
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
transferring U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
transfers U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
r.s.c U قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
operation U عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
boolean operation U عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
illegal U ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit U ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
generators U ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
sheriff U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
layout U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layouts U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
generator U ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
batch U یک مجموعه
batches U یک مجموعه
batch U مجموعه
batches U مجموعه
aggregate U مجموعه
combination U مجموعه
repertoire U مجموعه
repertory U مجموعه
aggregates U مجموعه
assortments U مجموعه
yardage U مجموعه
assortment U مجموعه
assemblies U مجموعه
caboodle U مجموعه
bundle U مجموعه
bundles U مجموعه
sets U مجموعه
setting up U مجموعه
series U مجموعه
bundling U مجموعه
set U مجموعه
texts U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
text U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
layers U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
layer U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
gymnasium U مجموعه ورزشی
instruction set U مجموعه دستورالعمل
gymnasiums U مجموعه ورزشی
nomanclature U مجموعه اصطلاحات
master plans U نقشه مجموعه
master plan U نقشه مجموعه
nomenclature U مجموعه لغات
library routine U روال مجموعه ها
mail application programming interface U مجموعه استانداردها
use case U مجموعه ای از رویدادها
MAPI U مجموعه استانداردها
cuspidation U مجموعه تیزه ها
style sheet U مجموعه تعاریف
set U مجموعه [ریاضی]
null set U مجموعه پوچ
null set U مجموعه تهی
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
proper subset U زیر مجموعه
regular set U مجموعه منظم
test battery U مجموعه ازمون
television set U مجموعه تلویزیونی
cable block U مجموعه کابل
canonical ensemble U مجموعه بندادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com