English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
admire U متعجب ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
admired U متحیر کردن متعجب ساختن
admires U متحیر کردن متعجب ساختن
surprise U متعجب ساختن غافلگیر کردن
surprises U متعجب ساختن غافلگیر کردن
surprize U متعجب ساختن غافلگیر کردن
Other Matches
wide eyed U متعجب
wide-eyed U متعجب
amazed U متعجب
swan U متعجب شدن
surprise U متعجب کردن
i was filled with wonder U متعجب شدم
swans U متعجب شدن
surprises U متعجب کردن
openmouthed U متعجب و متحیر
taken aback <idiom> U ناگهانی متعجب شدن
eyes pop out <idiom> U خیلی متعجب شدن
I was stunned ( shocked , flabbergasted ) . U خشکم زد (متعجب ومبهوت )
to be at a loss U متعجب و متحیر بودن
put (something) past someone (negative) <idiom> U ازکار شخص متعجب شدن
agape U مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
I was petrified. U دود از کله ام بلند شد ( بی نهایت متعجب شدم )
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
knock off one's feet <idiom> U متعجب کسی (دست کسی رادرحنا گذاشتن)
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
creates U ساختن
confect U ساختن
creating U ساختن
miscreate U بد ساختن
constructs U ساختن
set up U ساختن
fabricate U ساختن
fabricated U ساختن
fabricates U ساختن
construct U ساختن
constructed U ساختن
fabricating U ساختن
constructing U ساختن
create U ساختن
composes U ساختن
fashion U مد ساختن
fashioned U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashions U مد ساختن
make U ساختن
invent U ساختن
builds U ساختن
buildings U ساختن
compose U ساختن
makes U ساختن
put-up U ساختن
put up U ساختن
invents U ساختن
inventing U ساختن
invented U ساختن
build U ساختن
bulid U ساختن
pellet U حب ساختن
carbonize U کک ساختن
manufactured U ساختن
manufacture U ساختن
pill U حب ساختن
pills U حب ساختن
manufactures U ساختن
upgrade U ساختن
upgraded U ساختن
upgrades U ساختن
upgrading U ساختن
dree U ساختن با
fabrication U ساختن
indite U ساختن
unifies U تک ساختن
bridge U پل ساختن
mint U ساختن
remakes U از نو ساختن
minted U ساختن
bridged U پل ساختن
idolizing U بت ساختن
bridges U پل ساختن
forborne U ساختن با
produce U ساختن
produced U ساختن
produces U ساختن
idolised U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolizes U بت ساختن
remake U از نو ساختن
minting U ساختن
to t. up U ساختن
generates U ساختن
generate U ساختن
to get along U ساختن
generated U ساختن
unify U تک ساختن
unifying U تک ساختن
mints U ساختن
upbuild U ساختن
to go in with U ساختن با
to make a shift U ساختن
to make away U ساختن
generating U ساختن
produced U ساختن محصول
denuding U عاری ساختن
produce U ساختن محصول
notifying U اگاه ساختن
discovering U مکشوف ساختن
discovers U مکشوف ساختن
denudes U عاری ساختن
notifies U اگاه ساختن
notified U اگاه ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
maximized U بیشینه ساختن
disables U ناتوان ساختن
disable U ناتوان ساختن
snarls U خشمگین ساختن
maximizes U بیشینه ساختن
maximizing U بیشینه ساختن
water disposal U ساختن اگو
diversified U گوناگون ساختن
produces U ساختن محصول
denude U عاری ساختن
diversifies U گوناگون ساختن
diversify U گوناگون ساختن
gaunt U زننده ساختن
sepulchers U قبر ساختن
reconciling U راضی ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
outraged U بی حرمت ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
outraging U بی حرمت ساختن
familiarised U اشنا ساختن
familiarises U اشنا ساختن
familiarising U اشنا ساختن
familiarize U اشنا ساختن
familiarized U اشنا ساختن
familiarizes U اشنا ساختن
familiarizing U اشنا ساختن
denigration U سیاه ساختن
reconciles U راضی ساختن
reconcile U راضی ساختن
sepulchre U قبر ساختن
sepulchres U قبر ساختن
subvert U واژگون ساختن
subverted U واژگون ساختن
subverting U واژگون ساختن
subverts U واژگون ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
denuded U عاری ساختن
discovered U مکشوف ساختن
vitiates U معیوب ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
improvising U بالبداهه ساختن
discover U مکشوف ساختن
notify U اگاه ساختن
discourages U بی جرات ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
minimized U کمینه ساختن
vitiate U معیوب ساختن
minimize U کمینه ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
minimising U کمینه ساختن
minimises U کمینه ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
minimised U کمینه ساختن
accustoms U معتاد ساختن
accustoming U معتاد ساختن
humidify U مرطوب ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
discourage U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
rescinds U باطل ساختن
relieve U بر جسته ساختن
relieves U بر جسته ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
disturb U مضطرب ساختن
minimizing U کمینه ساختن
minimizes U کمینه ساختن
relieving U بر جسته ساختن
humidified U مرطوب ساختن
accustom U معتاد ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
snarl U خشمگین ساختن
wets U مرطوب ساختن
ensure U مطمئن ساختن
wetted U مرطوب ساختن
wettest U مرطوب ساختن
substantiating U مستند ساختن
maximised U بیشینه ساختن
substantiates U مستند ساختن
substantiated U مستند ساختن
substantiate U مستند ساختن
maximises U بیشینه ساختن
disabling U ناتوان ساختن
maximising U بیشینه ساختن
ensured U مطمئن ساختن
wet U مرطوب ساختن
snarled U خشمگین ساختن
snarling U خشمگین ساختن
insuring U مطمئن ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com