English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
informational U اطلاعی
To plead ignorance. U اظهار بی اطلاعی کردن
in the dark <idiom> U هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
To pretend sickness(ignorance). U تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
input U داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
plaintext U متن یا اطلاعی که کدگذاری یا رمزگذاری نشده باشد
inputted U داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
message U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
messages U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
emptied U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptiest U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
redundant U حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
redundant U بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
expressive of U مبنی بر
based U مبنی
based on U مبنی بر
nonary U مبنی بر عد د نه
denoting U مبنی بر
reposing upon U مبنی بر
bassedon or basedupon U مبنی بر
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
impostrous U مبنی بر شیادی
geomantic U مبنی بر رمل
castigatory U مبنی برتنبیه
deprecative U مبنی بربیمیلی
euphuistic U مبنی برتصنع
matricidal U مبنی بر مادرکشی
dualistic U مبنی برخداشناس
equivocatory U مبنی برایهام
empiric U مبنی بر تجربه
condolatory U مبنی برهمدردی
inversive U مبنی بر قلب
to the effect that U مبنی براینکه
theorematic U مبنی بر قاعده
suppositional U مبنی بر فرض
sophistic U مبنی بر مغالطه
usurious U مبنی بررباخواری
revocatory U مبنی بر فسخ
purposive U مبنی برمنظور
polytheistic U مبنی بر شرک
polytheeistic U مبنی بر شرک
paraphrastic U مبنی برتفسیر
octonary U مبنی برهشت
octonal U مبنی برهشت
monometallic U مبنی بر یک فلز
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
visitorial U مبنی بر سرکشی
egotistic U مبنی بر خودپسندی
selectively U مبنی بر انتخاب
selective U مبنی بر انتخاب
prophetic U مبنی بر پیشگویی
observational U مبنی بر مشاهده
licentious U مبنی بر هرزگی
causal U مبنی بر سبب
heretical U مبنی برفساد
investigative U مبنی بر رسیدگی
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
cavilling U مبنی برخرده گیری
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
phonologic U مبنی بر صدا شناسی
papistic U مبنی برپاپ پرستی
orthoepic U مبنی بر درست خوانی
egoistic U مبنی بر اثصول خودپرستی
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
historic U معروف مبنی بر تاریخ
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned U مبنی بر نیت خوب
soritical U مبنی برقیام مسلسل
documentaries U مبنی بر مدرک یا سند
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
rose coloured U مبنی برخوش بینی
documentary U مبنی بر مدرک یا سند
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive U مبنی برادامه یاتجدید
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
rationalistic U مبنی براصالت عقل
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
in perspective U مبنی براصول منافرومرایا
commutative U مبنی بر تبدیل یامبادله
illusional U مبنی باشتباه بینائی
compatriotic U مبنی برهم میهنی
inquisitorial U مبنی بربازجویی زیاد
deliberative U مبنی بر تامل و مشاوره
documental U مبنی برمدرک یاسند
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
insinuative U مبنی بر خود شیرینی
individualistic U مبنی بر استقلال تکی
sensuously U مبنی بر لذات جسمانی
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
naturalistic U مبنی بر طبیعت بازی
sensuous U مبنی بر لذات جسمانی
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
slaughterous U مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
atheistical U مبنی برانکار هستی خدا
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive U مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
evidentiary U مبنی برمدرک مدرک دار
associational U مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
pre-emptive U عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic U مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic U مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory U پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
traditinal U مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
plebiscitary U وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
empircism U روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
communalistic U مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
prefectorial U مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
revisional U مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectoral U مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy U خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian U مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic U وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many-sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com