Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic
U
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
poliomyelitic
U
وابسته به بیماری فلج کودکان
schizo
U
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
acidosis
U
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
agoraphobic
U
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
sequela
U
بیماری ناشی از بیماری دیگر
stricken
U
مبتلا
given
U
مبتلا
disadvantaged children
U
کودکان محروم
child's play
U
بازی کودکان
pediatrics
U
امراض کودکان
wading pool
U
استخر کودکان
institutionalized children
U
کودکان پناهگاهی
matron
U
سرپرست کودکان
exceptional children
U
کودکان استثنایی
infantile paralysis
U
فلج کودکان
biddy basketball
U
بسکتبال کودکان
disturbed children
U
کودکان پریشان
pedobaptism
U
تعمید کودکان
play fellow
U
همبازی کودکان
pediatrics
U
پزشکی کودکان
touch wood
U
یکجوربازی کودکان
glandered
U
مبتلا به مشمشه
hemophilic
U
مبتلا به هموفیلی
unhinged
U
مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
rheumaticky
U
مبتلا بهرماتیسم
infects
U
مبتلا و دچارکردن
mangy
U
مبتلا به گری
mangy
U
مبتلا به جرب
mangey
U
مبتلا به گری
mangey
U
مبتلا به جرب
gangrenous
U
مبتلا به قانقاریا
bronchitic
U
مبتلا به برنشیت
amnesic
U
مبتلا به فراموشی
amnesiac
U
مبتلا به فراموشی
constipated
U
مبتلا بهیبوست
colicky
U
مبتلا بهقولنج
meningitic
U
مبتلا به مننژیت
allergic
U
مبتلا به آلرژی
infect
U
مبتلا و دچارکردن
infecting
U
مبتلا و دچارکردن
giddy
U
مبتلا به دوار سر
afflict
U
مبتلا کردن
lepers
U
مبتلا به جذام
leper
U
مبتلا به جذام
varicose
U
مبتلا به واریس
tuberculate
U
مبتلا بمرض سل
afflicts
U
مبتلا کردن
afflicting
U
مبتلا کردن
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
undies
U
زیر پوش کودکان
school age children
U
کودکان واجب التعلیم
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
playground ball
U
توپ پلاستیکی کودکان
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
infant mortality
U
مرگ و میر کودکان
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
pedology
U
مبحث بهداشت کودکان
pemphigus
U
تاول کوفتی کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
doggie
U
سگ بزبان کودکان سگ کوچک
playroom
U
اتاق بازی کودکان
children's apperception test
U
ازمون اندریافت کودکان
pud
U
دست در زبان کودکان
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
puds
U
دست در زبان کودکان
paedophilia
U
میل جنسی به کودکان
nursery rhyme
U
اشعار مخصوص کودکان
plaguer
U
مبتلا به طاعون کننده
pleuritic
U
مبتلا به ذات الجنب
psychopaths
U
مبتلا بامراض روانی
psychopath
U
مبتلا بامراض روانی
spastics
U
مبتلا به فلج تشنجی
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
gapy
U
مبتلا به دهن دره
rheumatic
U
ادم مبتلا بدردمفاصل
stenosed
U
مبتلا به تنگی نفس
schizophrenics
U
مبتلا بجنون جوانی
schizophrenic
U
مبتلا بجنون جوانی
septicaemic
U
مبتلا بگند خونی
greensick
U
مبتلا به یرقان سفید
leukotic
U
مبتلا به مرض لوسمی
bleeder
U
مبتلا به خون روش
anorexic
U
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
spastic
U
مبتلا به فلج تشنجی
shell-shocked
U
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
bleeders
U
مبتلا به خون روش
greensick
U
مبتلا به یرقان ابیض
liverish
U
مبتلا به مرض جگر
PO
U
پبشاب دان بزبان کودکان
child death rate
U
نرخ مرگ و میر کودکان
little pitchers have long ears
U
کودکان غالبا گوششان تیزاست
cachectic
U
مبتلا بسوء هاضمه وضعف
blue baby
U
طفلی مبتلا به یرقان ازرق
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
floor hockey
U
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
diabetics
U
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
diabetic
U
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
psychoneurotic
U
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
hyperope
U
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
carsick
U
مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
nursery governess
U
بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
hornbook
U
کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
pediatrics or pae
U
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
stockinette
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
scaramouche
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouch
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
stockinet
U
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
seasick
U
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
schizoid
U
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi
U
مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league
U
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
airsick
U
مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
sand man
U
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
go cart
U
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
pathogenic
U
بیماری زا
maladies
U
بیماری
epizootic
U
بیماری
malady
U
بیماری
disease
U
بیماری
diseases
U
بیماری
illnesses
U
بیماری
virulent
<adj.>
U
بیماری زا
illness
U
بیماری
some kind of sickness
U
یک نوعی از بیماری
legionnaires' disease
U
بیماری لژیونرها
sick bed
U
بستر بیماری
to have something
[a disease, an illness]
U
بیماری گرفتن
to be ill with something
U
بیماری گرفتن
to be down with something
U
بیماری گرفتن
to be laid up with something
U
بیماری گرفتن
AIDS
U
بیماری ایدز
AIDS
U
بیماری سیدا
VD
U
بیماری زهروی
VD
U
بیماری مقاربتی
radiation sickness
U
بیماری برتابشی
radiation sickness
U
بیماری اشعه
wilson's disease
U
بیماری ویلسون
tay sach's disease
U
بیماری تی- ساکس
pathogenesis
U
بیماری زایی
The symptoms ( of a disease) .
U
علائم بیماری
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
radiation sickness
U
بیماری تابشی
graves'disease
U
بیماری گریوز
sick leave
U
استراحت بیماری
illnesses
U
بیماری کسالت
mental disease
U
بیماری روانی
mental illness
U
بیماری روانی
mental disorder
U
بیماری روانی
rabies
U
بیماری هاری
neuropathy
U
بیماری عصب
nosophilia
U
بیماری خواهی
nosophobia
U
بیماری هراسی
ailment
U
بیماری مزمن
love sickness
U
بیماری عشق
illness
U
بیماری کسالت
symptomatic
U
نشانه بیماری
hansen's disease
U
بیماری هنسن
encephalopathy
U
بیماری مغزی
down's disease
U
بیماری داون
pestilence
U
بیماری طاعون
psychosis
U
بیماری روانی
epilepsy
U
بیماری صرع
herpes simplex
U
بیماری تب خال
remission
U
بهبودی بیماری
Parkinson's disease
U
بیماری پارکینسون
insect vectors
U
حشرات بیماری زا
pathophobia
U
بیماری هراسی
catamnesis
U
تاریخچه بیماری
venereal disease
U
بیماری مقاربتی
pick's syndrome
U
بیماری پیک
pick's disease
U
بیماری پیک
addison's disease
U
بیماری ادیسون
advantage by illness
U
بهره بیماری
lumpy jaw
U
بیماری "اکتینومیکوز"
pathognomy
U
بیماری شناسی
parkinsonism
U
بیماری پارکینسون
alzeimer's disease
U
بیماری الزایمز
ailments
U
بیماری مزمن
pott's disease
U
بیماری پوت
flight into sickness
U
پناه بردن به بیماری
slapped cheek syndrome
U
بیماری پنجم
[پزشکی]
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
fifth disease
[Erythema infectiosum]
U
بیماری پنجم
[پزشکی]
to die of an illness
U
در اثر بیماری مردن
smallpox
{sg}
U
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com