Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exercise
U
مانور نظامی
exercised
U
مانور نظامی
exercises
U
مانور نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
ease of movement
U
مانور
shunting
U
مانور
maneuver
U
مانور
umpires
U
داور مانور
umpiring
U
داور مانور
ship handling
U
مانور با کشتی
plan of maneuver
U
طرح مانور
scheme of maneuver
U
طرح مانور
handle
U
مانور کردن
handles
U
مانور کردن
exercise commander
U
فرمانده مانور
maneuver and fire
U
اتش و مانور
joint exercise
U
مانور مشترک
combat exercise
U
مانور جنگی
maneuverability
U
قابلیت مانور
free maneuver
U
مانور ازاد
maneuvering board
U
لوحه مانور
umpire
U
داور مانور
fire and maneuver
U
اتش و مانور
mass of maneuver
U
حجم مانور
exercise term
U
عنوان مانور
umpired
U
داور مانور
maneuvred
U
طرح کردن مانور
wishbones
U
نوعی طرح مانور
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
wishbone
U
نوعی طرح مانور
maneuvring
U
طرح کردن مانور
manoeuvred
U
طرح کردن مانور
tight t
U
طرح اصلی مانور تی
manoeuvres
U
طرح کردن مانور
manoeuvring
U
طرح کردن مانور
quartermaster's notebook
U
دفتر مانور ناو
sea room
U
شعاع مانور دریایی
wishbone t
U
نوعی طرح مانور
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
maneuvres
U
طرح کردن مانور
manoeuvre
U
طرح کردن مانور
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
map maneuver
U
مانور روی نقشه
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
maneuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvres
U
مشق کردن مانور دادن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
manoeuvred
U
مشق کردن مانور دادن
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
maneuvred
U
مشق کردن مانور دادن
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvres
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
U
مشق کردن مانور دادن
clamp anf rake
U
مانور برای کنترل گوی درمواجه
drifts
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
garryowen
U
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
feints
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drifted
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
wingover
U
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
drifting
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinting
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinted
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive
U
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
ship handling
U
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
naked reverse
U
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
island pullout
U
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
exercise program
U
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
soldier
U
نظامی
warlike
U
نظامی
martin
U
نظامی
service
U
نظامی
fort
U
دژ نظامی
soldiers
U
نظامی
military
U
نظامی
martial
U
نظامی
mil
U
نظامی
serviced
U
نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
installations
U
قسمت نظامی
military comission
U
کمیسیون نظامی
installation
U
موسسه نظامی
councils of war
U
شورای نظامی
civil
U
غیر نظامی
military body
U
هیئت نظامی
installation
U
قسمت نظامی
militarize
U
نظامی کردن
guest houses
U
مهمانسرای نظامی
guest house
U
مهمانسرای نظامی
military adviser
U
مستشار نظامی
military advisor
U
مستشار نظامی
military area
U
منطقه نظامی
military assistance
U
کمک نظامی
military attache
U
وابسته نظامی
council of war
U
شورای نظامی
military convention
U
اتحاد نظامی
military court
U
دادگاه نظامی
installations
U
موسسه نظامی
soldiers
U
فرد نظامی
soldiers
U
نظامی شدن
counter military
U
ضد عملیات نظامی
soldier
U
نظامی شدن
paramilitary
U
شبه نظامی
martial law
U
حکومت نظامی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
military government
U
حکومت نظامی
militia
U
نیروی نظامی
military government
U
دولت نظامی
military courtesy
U
احترامات نظامی
military doctorine
U
مقررات نظامی
military courtesy
U
شئونات نظامی
paramilitaries
U
شبه نظامی
militarily
U
از لحاظ نظامی
military crest
U
خط الراس نظامی
military doctorine
U
دکترین نظامی
militias
U
نیروی نظامی
military expenditure
U
مخارج نظامی
military funds
U
اعتبار نظامی
military funds
U
بودجه نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
garrison state
U
ایالت نظامی
marched
U
گام نظامی
court material
U
دادگاه نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
general outpatient clinic
U
درمانگاه نظامی
defense information
U
اطلاعات نظامی
party
U
عده نظامی
fortress
U
استحکامات نظامی
fortresses
U
استحکامات نظامی
field colors
U
پرچم نظامی
field colours
U
پرچم نظامی
dressing parade
U
مشق نظامی
march
U
گام نظامی
detention barrack
U
بازداشتگاه نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
marches
U
گام نظامی
invasion currency
U
پول نظامی
martial court
U
دادگاه نظامی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
attache
U
وابسته نظامی
articles of war
U
قانون نظامی
army staff
U
ستاد نظامی
army attache
U
وابسته نظامی
martial spirit
U
روح نظامی
saluting
U
احترام نظامی
salutes
U
احترام نظامی
militarization
U
نظامی کردن
saluted
U
احترام نظامی
regions
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه نظامی
council ofwar
U
شورای نظامی
marching
U
گام نظامی
maneuver
U
تمرین نظامی
defensive architecture
U
معماری نظامی
campound
U
کمپ نظامی
by military force
U
با نیروی نظامی
active
U
نظامی کادر
salute
U
احترام نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com