Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bottle neck
U
مانع اشکال کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hedgehog
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
U
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
dams
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
U
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
damming
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam
U
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor
U
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
traversed
U
اشکال
traverses
U
اشکال
traversing
U
اشکال
traverse
U
اشکال
nodus
U
اشکال
dead lock
U
اشکال
worriment
U
اشکال
snaggy
U
پر اشکال
disadvantage
U
اشکال
disadvantages
U
اشکال
barely
U
با اشکال
bug
U
اشکال
bugging
U
اشکال
bugs
U
اشکال
nodes
U
اشکال
drawback
U
اشکال
spinosity
U
اشکال
node
U
اشکال
drawbacks
U
اشکال
diversely
U
به اشکال مختلف
forms of currency
U
اشکال پول
impediments
U
محظور اشکال
i can add rapidly
U
به اشکال ما افزود
burbles
U
اشکال بی نظمی
geometrical figures
U
اشکال هندسی
nuclide
U
اشکال اتمی
burbling
U
اشکال بی نظمی
hardness
U
اشکال سفتی
demurrable
U
اشکال کردنی
debugger
U
اشکال زدائی
debugging
U
اشکال زدائی
debugging
U
اشکال زدایی
debug
U
اشکال زدایی
difficulty
U
اشکال زحمت
baboon
U
اشکال مضحک
difficulties
U
اشکال زحمت
baboons
U
اشکال مضحک
debugged
U
اشکال زدایی
debugs
U
اشکال زدایی
burble
U
اشکال بی نظمی
burbled
U
اشکال بی نظمی
debugger
U
اشکال یابی
fault description
U
توضیح اشکال
to make difficulties
U
اشکال تراشیدن
to tide over a difficulty
U
اشکال را بر طرف
defect description
U
توضیح اشکال
description of error
U
توضیح اشکال
trouble shooting
U
رفع اشکال
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
troubleshooting
U
اشکال یابی
error description
U
توضیح اشکال
geometric shapes
U
اشکال هندسی
impediment
U
محظور اشکال
swarms
U
چندین اشکال برنامه
debugger
U
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug
U
اشکال زدائی کردن
debug
U
اشکال زدایی کردن
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
debugging a program
U
اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
debugged
U
اشکال زدایی کردن
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
discomfited
U
ایجاد اشکال کردن
swarmed
U
چندین اشکال برنامه
swarm
U
چندین اشکال برنامه
debugs
U
اشکال زدائی کردن
debugs
U
اشکال زدایی کردن
debugged
U
اشکال زدائی کردن
discomfits
U
ایجاد اشکال کردن
acataposis
U
اشکال عمل بلع
To get into difficulties.
U
دچار اشکال شدن
There is the rub.
U
اشکال درهمین جااست
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
kaleidoscope
U
لوله اشکال نما
wells
U
بدون اشکال اوه
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
to create a difficulty
U
اشکال پیش اوردن
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
similar figures
U
اشکال همانندیا متشابه
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
well
U
بدون اشکال اوه
dysphonia
U
اشکال در حرف زدن
dysphagia
U
اشکال دربلعیدن غذا
kaleidoscopes
U
لوله اشکال نما
adding
U
قرار دادن اشکال کنار هم
add
U
قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time
<idiom>
U
با اشکال وبه سختی وقت
adds
U
قرار دادن اشکال کنار هم
filet
U
توری دارای اشکال مربع
smoothed
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
To put obstacles in the way.
U
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smooths
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
bugs
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pleomorphic
U
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bug
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
intarsia
U
منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
graphs
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
snapshots
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surge
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshot
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surged
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint
U
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
godroon
U
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surges
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
stepping
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
step
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot
U
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hemophilia
U
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
click art
U
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
traced
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit
U
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problems
U
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem
U
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
impeditive
U
مانع
impediments
U
مانع
impedient
U
مانع
hold back
U
مانع
encumbrance
U
مانع
encumbrances
U
مانع
snagging
U
مانع
hindering
U
مانع
dike
U
مانع
strait jacket
U
مانع
repellent
U
مانع
obstaele
U
مانع
snag
U
مانع
preventor
U
مانع
snags
U
مانع
hinder
U
مانع
hindered
U
مانع
set back
U
مانع
hinders
U
مانع
clogged
U
مانع
repellents
U
مانع
impedimental
U
مانع
preventive
U
مانع
drawbacks
U
مانع
barricading
U
مانع
barricades
U
مانع
clog
U
مانع
barricaded
U
مانع
clogs
U
مانع
barricade
U
مانع
drawback
U
مانع
curtains
U
مانع
degage
U
بی مانع
strait jackets
U
مانع
dead lock
U
مانع
barriers
U
مانع
barrier
U
مانع
in the way
U
مانع
crests
U
مانع
blocked
U
مانع
restraint
U
مانع
obstacle
U
مانع
constraint
U
مانع
bars
U
مانع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com