English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jet diffusion basin U حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
fuel U سوخت ماده قابل اشتعال
fueled U سوخت ماده قابل اشتعال
fuels U سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled U سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling U سوخت ماده قابل اشتعال
biocidal action U عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
joule kelvin effect U انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
bergson criterion U ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
ride control U سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
half life period U مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
detotalizing counter U شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
gallium arsenide U ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression U روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
decrease U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased U کاهش یافتن کم شدن کاهش
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
unconventional U نامنظم
out of kelter U نامنظم
aperiodic U نامنظم
random U نامنظم
haywire U نامنظم
randomly U نامنظم
acrostic U نامنظم
erratic U نامنظم
sporadic <adj.> U نامنظم
infrequent <adj.> U نامنظم
irregular U نامنظم
skew polygon U کثیرالاضلاع نامنظم
disorderly U نامنظم مختل
statistic copolymer U همبسپار نامنظم
by fits and starts <idiom> U به طور نامنظم
irregular polymer U بسپار نامنظم
jerky U نامنظم رونده
erratic block U بلوک نامنظم
random test U ازمایش نامنظم
irregulars U ارتش نامنظم
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
causeway U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeways U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
jitter U حرکت نامنظم اتفاقی
flare U باشعله نامنظم سوختن
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
flares U باشعله نامنظم سوختن
random wound U سیم پیچ نامنظم
cross grained U دارای رگههای نامنظم
poorly graded U دانه بندی نامنظم
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
rock gardens U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock garden U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
By an inconceivable trick( trickery) . U با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
wrongshipped U محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
aperture U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
apertures U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
penstock U لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
decreases U کاهش دادن کاهش
decrease U کاهش دادن کاهش
decreased U کاهش دادن کاهش
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
halucinogenic U مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
keloid U برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
buffets U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
buffet U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
biases U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
flare U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
compressors U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressor U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delay U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
delaying U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cyclopean U [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
acronyms U کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
expectancy U احتمال
expectance U احتمال
contingencies U احتمال
contingency U احتمال
suppositions U احتمال
possibilities U احتمال
possibility U احتمال
likelihood U احتمال
supposition U احتمال
chances U احتمال
chancing U احتمال
eventuality U احتمال
chanced U احتمال
chance U احتمال
probability U احتمال
liability U احتمال
liabilities U احتمال
like lihood U احتمال
aptness U احتمال
likelihoood U احتمال
presumptions U احتمال
verisimilitude U احتمال
eventualities U احتمال
presumption U احتمال
contingency U احتمال وقوع
probability of collision U احتمال برخورد
kill probability U احتمال کشندگی
inverisimilitude U عدم احتمال
risks U احتمال زیان
transition probability U احتمال انتقال
unlikelihood U عدم احتمال
stand a chance <idiom> U احتمال داشتن
improbability U عدم احتمال
probability of detection U احتمال کشف
on the chance of U نظر به احتمال
probability of ionization U احتمال یونش
transition probability U احتمال جهش
probability of kill U احتمال انهدام
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com