Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lower triangular matrix
U
ماتریس پایین مثلثی
[ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
triangular matrix
U
ماتریس مثلثی
triangular matrix
U
ماتریس مثلثی
[ریاضی]
upper triangular matrix
U
ماتریس بالا مثلثی
[ریاضی]
thins
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
triangular
U
مثلثی
triangularity
U
مثلثی شکل
triangular pass
U
پاس مثلثی
triangle pass
U
پاس مثلثی
skew backs
U
گوه مثلثی
trigonal prism
U
منشور مثلثی
triquetrous
U
مثلثی شکل
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
trigonal planar molcule
U
مولکول مسطح مثلثی
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
pennon
U
پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
leg of mutton
U
دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
paries
U
قسمت مثلثی شکل بندبدن کشتی چسب
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
acroterium
U
یکی از زوایای رئوس مثلثی شکل سردر عمارت
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
matrix
U
ماتریس
die
U
ماتریس
lattice matrix
U
ماتریس
matrixes
U
ماتریس
z matrix
U
ماتریس "زد"
order of matrix
U
مرتبه ماتریس
singular matrix
U
ماتریس تکین
singular matrix
U
ماتریس ویژه
singular matrix
U
ماتریس منفرد
identity matrix
U
ماتریس واحد
inverse matrix
U
ماتریس عکس
leontief matrix
U
ماتریس لئونتیف
scalar
U
ماتریس یک عنصری
incidence matrix
U
ماتریس تلاقی
residual matrix
U
ماتریس مازاد
matrix
U
ماتریس
[ریاضی]
invert matrix
U
ماتریس معکوس
impedance matrix
U
ماتریس امپدانس
nonsingular matrix
U
ماتریس ناویژه
correlation matrix
U
ماتریس همبستگی
transpose matrix
U
ماتریس برگردان
core matrix
U
ماتریس چنبرهای
matrix algebra
U
جبر ماتریس
null matrix
U
ماتریس صفر
y matrix
U
ماتریس ایگرگ
null matrix
U
ماتریس تهی
nonsingular matrix
U
ماتریس ناتکین
boolean matrix
U
ماتریس بولی
unit matrix
U
ماتریس واحد
nonsingular matrix
U
ماتریس عادی
symmetric matrix
U
ماتریس متقارن
drawing die
U
ماتریس کششی
diagonal matrix
U
ماتریس قطری
dot matrix
U
ماتریس نقطهای
factor matrix
U
ماتریس عاملی
square matrix
U
ماتریس مربعی
square matrix
U
ماتریس مربع
minor of matrix
U
کهاد ماتریس
dot matrix character
U
کاراکتر ماتریس نقطهای
impedance matrix
U
ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix printers
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
singular matrix
U
ماتریس غیر عادی
nonsingular matrix
U
ماتریس غیر منفرد
impluse response matrix
U
ماتریس انتقال ضربه
adjoint matrix
U
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
semidefinite matrix
U
ماتریس نیمه معین
dot matrix printers
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
invertible matrix
U
ماتریس وارون
[ریاضی]
dot matrix printer
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
identity matrix
U
ماتریس همانی
[ریاضی]
unit matrix
U
ماتریس همانی
[ریاضی]
the transpose of a matrix
U
ترانهاده یک ماتریس
[ریاضی]
matrix multiplication
U
ضرب ماتریس
[ریاضی]
adjunct matrix
U
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
Jacobi matrix
U
ماتریس ژاکوبی
[ریاضی]
square matrix
U
ماتریس مربعی
[ریاضی]
positive definite matrix
U
ماتریس همیشه مثبت
magnetic matrix memory
U
حافظه ماتریس مغناطیسی
matrix
U
جای پیدایش ماتریس
matrixes
U
جای پیدایش ماتریس
element
U
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
the main diagonal of a matrix
U
قطر اصلی یک ماتریس
[ریاضی]
multivariable multimethod matrix
U
ماتریس چند متغیری- چندروشی
elements
U
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
payoff matrix
U
ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
row
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar
U
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rows
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
transpose matrix
U
ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array
U
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
bit image
[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
latch hooks
U
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix
U
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grid
U
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids
U
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
lower limit
U
حد پایین
dowm
U
پایین
lower
U
پایین تر
lower most
U
پایین تر
lowered
U
پایین تر
down
U
پایین
lower
U
پایین
down stairs
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
submiss
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
tailwater
U
پایین اب
lowering
U
پایین تر
lowers
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
bal
U
از مچ پا به پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
below
<adv.>
U
در پایین
bottom
U
پایین
vide infara
U
پایین
de-
U
پایین
low
U
پایین
bottoms
U
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
further down
U
پایین تر
infara
U
پایین تر
infara
U
پایین
flattest
U
پایین
below
U
پایین
low level
U
پایین
underneath
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
beneath
U
پایین
shorter
U
پایین تر
shortest
U
پایین تر
beneath
U
پایین تر
short
U
پایین تر
hypogenous
U
پایین رو
flat
U
پایین
shitu
U
پایین
low level
U
در سطح پایین
to go down
U
پایین رفتن
to reach down
U
پایین اوردن
to get down
U
پایین رفتن
bottom up
U
از پایین به بالا
to look down
U
پایین امدن
bottommost
U
پایین ترین
to let down
U
پایین کردن
prolapse
U
پایین افتادگی
catabatic
U
پایین اینده
to set down
U
پایین اوردن
low altitude
U
ارتفاع پایین
look down
U
پایین امدن
alow
U
روبه پایین
let down
U
پایین کردن
infrahuman
U
پایین تر از انسان
neath or neath
U
پایین زیرین
res
U
noitaloseR پایین
push down stack
U
پایین فشردنی
nether world
U
جهان پایین
low activity
U
فعالیت پایین
pushdown
U
پایین فشردنی
low frequency
U
فرکانس پایین
low energy
U
انرژی پایین
to sink in the scale
U
پایین رفتن
bate
U
پایین اوردن
prolapse
U
پایین افتادن
lower bound
U
کران پایین
low wing
U
بال پایین
prolapsus
U
پایین افتادگی
mean low water
U
اب پایین میانگین
go dan barai
U
رد کردن از پایین
low pass
U
پایین گذر
downmost
U
پایین ترین
download
U
بارگیری پایین
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
downfield
U
میدان پایین
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
low order
U
مرتبه پایین
low resolution
U
تفکیک پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
face down feed
U
خورد رو به پایین
low resolution
U
وضوح پایین
go down
U
پایین رفتن
submaxilla
U
ارواره پایین
downward travel
U
ضربه رو به پایین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com