English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
markdown U پایین اوردن قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
loss leader U کالایی که با قیمت پایین
disrate U پایین اوردن
to beat down U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
to set down U پایین اوردن
to reach down U پایین اوردن
bate U پایین اوردن
to bring down U پایین اوردن
shut U پایین اوردن
shutting U پایین اوردن
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
lowering U پایین اوردن لوله
lowered U پایین اوردن لوله
lowers U پایین اوردن لوله
to take down U نوشتن پایین اوردن
lower U پایین اوردن لوله
to shut down U تعطیل شدن پایین اوردن
lowers U : پایین اوردن تخفیف دادن
lower U : پایین اوردن تخفیف دادن
pull down U پایین اوردن تخفیف دادن
lowering U : پایین اوردن تخفیف دادن
lowered U : پایین اوردن تخفیف دادن
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
to scale down U پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
to weigh down U سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
elevations U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevation U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
down U سوی پایین بطرف پایین
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing U بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
grasp U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped U بچنگ اوردن گیر اوردن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
road sense U جنسی
sexual U جنسی
kind U جنسی
unisexual U یک جنسی
diclinous U یک جنسی
unisex U دو جنسی
sexes U جنسی
generic U جنسی
gamic U جنسی
kindest U جنسی
hermaphrodites U دو جنسی
bisexual U دو جنسی
bisexuals U دو جنسی
homogeneity U هم جنسی
ambisexual U دو جنسی
kinds U جنسی
sex U جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
gonocyte U سلول جنسی
unisexuality U حالت یک جنسی
sexual relations U مقاربت جنسی
heteroeroticism U دگرخواهی جنسی
modesty U شرم جنسی
zygosis U امیختگی جنسی
sexual relations U روابط جنسی
libido U شور جنسی
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
sexual development U رشد جنسی
sexual disorder U اختلال جنسی
libidos U شور جنسی
haploid cell U یاخته جنسی
sexual receptivity U پذیرندگی جنسی
petting U نوازش جنسی
venery U مقاربت جنسی
idols of the tribe U اوهام جنسی
sexuality U تمایلات جنسی
sexuality U عطش جنسی
sex discrimination U تبعیض جنسی
aphrodisiacs U برانگیزنده جنسی
aphrodisiac U برانگیزنده جنسی
heterosexuality U دگرخواهی جنسی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
voyeurism U تماشاگری جنسی
sex appeal U جاذبه جنسی
potency U توان جنسی
asexual U غیر جنسی
sex education U اموزش جنسی
rapists U متجاوز جنسی
sexual intercourse U مقاربت جنسی
heteroerotism U دگرخواهی جنسی
heterophilia U دیگرخواهی جنسی
heterosome U کروموزوم جنسی
sexual intercourse U امیزش جنسی
sex offenses U جرایم جنسی
rapist U متجاوز جنسی
sexual maturity U بلوغ جنسی
sexual offences U جرائم جنسی
inkind U کمک جنسی
sexual symbolism U نمادگری جنسی
eroticism U تمایلات جنسی
eroticism U تحریکات جنسی
sexism U تبعیض جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
pansexualism U جنسی نگری
autosomal U غیر جنسی
coitus U مقاربت جنسی
sex perversion U انحراف جنسی
sexual aberration U انحراف جنسی
sexual deviation U انحراف جنسی
sexual perversion U انحراف جنسی
active algolagnia U ازارگری جنسی
rape U تجاوز جنسی
raped U تجاوز جنسی
rapes U تجاوز جنسی
raping U تجاوز جنسی
Y chromosomes U کروموزوم جنسی
Y chromosome U کروموزوم جنسی
deviations U انحراف جنسی
deviation U انحراف جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
autoeroticism U خودانگیزی جنسی
autoerotism U خودانگیزی جنسی
sex chromosomes U کروموزومهای جنسی
sex differences U تفاوتهای جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
erotomania U جنون جنسی
impotence U ضعف جنسی
excitement U برانگیختگی جنسی
parasexuality U نابهنجاری جنسی
paraphilia U نابهنجاری جنسی
impotence U ناتوانی جنسی
sex differentiation U تمایز جنسی
anaphrodisia U بی میلی جنسی
taxes in kind U مالیات جنسی
sex glands U غدههای جنسی
tax in kind U مالیات جنسی
multure U مزد جنسی
benefit in kind U نفع جنسی
excitements U برانگیختگی جنسی
sexiness U جاذبه جنسی
Sexual assault U تجاوز جنسی
impotency U ضعف جنسی
truckage U مبادله جنسی
climaxes U اوج جنسی
climax U اوج جنسی
germ cell U یاخته جنسی
bisexuality U دو گانگی جنسی
gonad U غده جنسی
sexual arousal U برانگیختگی جنسی
sexual delusion U هذیان جنسی
gender identity U هویت جنسی
renifleur U بو پرست جنسی
psycholagny U خیالپردازی جنسی
psychosexual U روانی- جنسی
Peeping Tom U تماشاگر جنسی
gamete U یاخته جنسی
sexual orientation U گرایش جنسی
Peeping Toms U تماشاگر جنسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com