English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
sprag U قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
sandy earth U زمین ماسه دار
sandy soil U زمین ماسه زار
blocked U قطعه زمین
blocks U قطعه زمین
lot U قطعه زمین
block U قطعه زمین
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
plat U قطعه زمین کوچک
reservations U قطعه زمین اختصاصی
grassplot U قطعه زمین علفزار
quadrat U قطعه زمین مستطیل
reservation U قطعه زمین اختصاصی
bunkered U افتادن گوی در زمین مانع
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
building sand U خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
to puddle clay and sand U ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
quicksand U ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
quicksand U ماسه ناپای ماسه غلطان
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
fragmenting U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
sectional U قطعه قطعه بخشی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
sand U ماسه
sands U ماسه
grit U ماسه
yield of cdoncrete U ماسه
gritted U ماسه
gravel U ماسه
crushed stone sand U ماسه
ballast U ماسه
gritting U ماسه
green sand U ماسه تر
sandblast U باپاشیدن ماسه
masonry sand U ماسه ملاتی
fine sand U ماسه ریز
quarries U معدن شن و ماسه
sandstone U ماسه سنگ
masonry sand U ماسه بنایی
sand trap U ماسه گیر
sanbar U کران ماسه
marine sand U ماسه دریایی
sand blasting U ماسه پاشی
sandband U کران ماسه
sand clay U رس ماسه دار
sand layer U لایه ماسه
grit U ماسه درشت
sand dressing U ماسه پاشی
sandrock U ماسه سنگ
sand pile U توده ماسه
sand equivalent U همسنگ ماسه
dune sand U ماسه بادی
marine sand U ماسه بادی
desilter U ماسه گیر
quarrying U معدن شن و ماسه
sandblasting U ماسه پرانی
quarry U معدن شن و ماسه
sand stone U ماسه سنگ
sandstone U سنگ ماسه
sand store U انبار ماسه
sand filling U ماسه گرفتگی
running sand U ماسه بادی
heap of sand U توده ماسه
sandbanks U کرانه ماسه
sandstorms U ماسه باد
sandbank U کرانه ماسه
sanding U ماسه گذاری
magazines U مخزن ماسه
magazine U مخزن ماسه
arenaceous U ماسه وار
uniform sand U ماسه یکدست
body sand U ماسه پر کننده
sandstorm U ماسه باد
he was neat U بی ماسه خالص
gritted U ماسه درشت
gritting U ماسه درشت
detritic sand U ماسه فرسایهای
sand U ماسه ریختن شن
quick sand U ماسه روان
uniform sand U ماسه یکنواخت
quicksand U ماسه بادی
quicksand U ماسه متحرک
sands U ماسه ریختن شن
sanded U ماسه دار
pit sand U ماسه معدنی
greensand U ماسه سبز
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
undwe the t. of U بعنوان
by way of U بعنوان
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
aggradation U فراسازی ماسه گرفتگی
grit U درشت ماسه سنگ
calcareous sandstone U ماسه سنگ اهکی
gritted U خاک ماسه سنگ
siliceous sandstone U ماسه سنگ سیلیس
gritted U درشت ماسه سنگ
core sand U ماسه ریخته گری
pipe sand trap U ماسه گیر لولهای
gritting U خاک ماسه سنگ
gritting U درشت ماسه سنگ
micaceous sandstone U ماسه سنگ میکادار
grit U خاک ماسه سنگ
molding sand U ماسه قالب گیری
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
sand dredger U ماشین مکنده ماسه
sand blast unit U واحد ماسه پاشی
sand blast nozzle U شیپوره ماسه پاشی
backing sand U ماسه پشت قالب
feldspathic sandstone U ماسه سنگ فلدسپاتی
sabulous U ریگزار ماسه دار
sand lime brick U اجر ماسه اهکی
sand mix U ماسه اغشته سرد
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
sand pit U گود ماسه برداری
explosion shot U ضربه چوب به ماسه
preparatorily U بعنوان تهیه
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
under the plea of U بعنوان به بهانه
chalky sandstone U ماسه سنگ نرم اهکی
mottled sandstone U ماسه سنگ رگه دار
blast grit U ماسه هوا داده شده
argillaceous sand stone U ماسه سنگ خاک رسی
loamy sandstone U ماسه سنگ خاک رسی
molasse U سنگ ماسه اهکی رسدار
sandy limestone U سنگ اهک ماسه دار
brownstone U [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
sand asphalt U ماسه اغشته گرم یا سرد
send yaghting U مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
co-opts U بعنوان همقطار پذیرفتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com