English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
spherical sector U قطاع کروی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bad sector U قطاع بد
sectors U قطاع
sector U قطاع
voussoir archstone U قطاع
disk sector U قطاع دیسک
observing sector U قطاع دیدبانی
observation sector U قطاع دیدبانی
bad sector U قطاع خراب
sectors U قطاع دایره
elevation circle U قطاع درجه
elevating arc U قطاع درجه
sector U قطاع دایره
arc of fire U قطاع اتش
hard sector U قطاع سخت افزاری
sector interleave factor U عامل جاگذاری قطاع
elevating arc U قطاع حرکت ارتفاع
wracks U قطاع دندانه دار
racks U قطاع دندانه دار
wracked U قطاع دندانه دار
bandit U راهزن قطاع الطریق
racked U قطاع دندانه دار
bandits U راهزن قطاع الطریق
rack U قطاع دندانه دار
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
sectorial U مربوط به قطاع دایره برش
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
sectors U منطقه ماموریت قطاع اتش
worm and sector sleering U چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
globe like U کروی
globate U کروی
globoid U کروی
globy U کروی
orbiculate U کروی
spheric U کروی
spheral U کروی
globulous U کروی
globally U کروی
nodular U کروی
global U کروی
orbicular U کروی
perispheric U کروی
spherical U کروی
spheroid U کروی
globular U کروی
soft sector U علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
spherical top U فرفره کروی
spherical coordinates U مختصات کروی
spherics U هندسه کروی
roudelay U کروی شکل
sphericity U حالت کروی
spherical wedge U قاچ کروی
spherical geometry U هندسه کروی
sector of a sphere U اکلیل کروی
spherical lens U عدسی کروی
spherical trigonometry U مثلثات کروی
spherical candlepower U شمع کروی
spherical mirror U اینه کروی
spherical triangle U مثلث کروی
spherical triagle U مثلث کروی
spherical aberration U خطای کروی
aspheric U غیر کروی
sphere U جسم کروی
globe U کروی کردن
orbs U جسم کروی
orbs U کروی شدن
globe valve U سوپاپ کروی
globular cluster U خوشه کروی
orb U کروی شدن
globular protein U پروتئین کروی
orb U جسم کروی
sphery U کروی مستدیر
kitchen rudder U سکان کروی
spheres U جسم کروی
globes U کروی کردن
orbed U گرد کروی
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
mean spherical candlepower U شمع کروی متوسط
globules U جسم کوچک کروی
globule U جسم کوچک کروی
spherule U جسم کروی کوچک
star globe U ستاره یاب کروی
concave spherical mirror U اینه کروی کاو
spherical coordinates U مختصات کروی [ریاضی]
quadrant U ربع جسم کروی
orbicularly U بطور گرد یا کروی
hemispherical engine U موتور نیم کروی
sphere gap U دهانه جرقه کروی
globular cluster U خوشه ستارهای کروی
ensphere U بصورت کروی در اوردن
spherical coordinates U دستگاه مختصات کروی
concave spherical mirror U اینه کروی مقعر
spherical polygon U کثیر الاضلاع کروی
spherical coordinate system U دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
ball peen hammer U چکشی که یک طرف ان کروی است
roundle U صفحه کوچک و کروی شکل
roundel U صفحه کوچک و کروی شکل
yurta U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurt U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com