Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
hex
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
quotient
U
نتیجه تقسیم یک عدد بر دیگر
quotients
U
نتیجه تقسیم یک عدد بر دیگر
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
subordinate coajunction
U
حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
i do not wish it otherwise
U
جور دیگر باشد نمیخواهم
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
compound complex
U
دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
pattern lady
U
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
theorematic
U
متضمن برهان قضیهای
to demonstrate a proposition
U
قضیهای را اثبات کردن
vacuole
U
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
embedded code
U
مثل تصویر درون متن یا فایل دیگر باشد
virgin wool
U
[پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
meniscus
U
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
except as otherwise provided
U
مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
buzz
U
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed
U
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes
U
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing
U
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
porism
U
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
data interchange format
U
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
SMB
U
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
pseudomorph
U
جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
implicit function
U
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
subroutine
U
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
unmoderated list
U
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
to pair somebody off
[up]
with somebody
U
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
estate in remainder
U
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
RPC
U
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
square design
U
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
asynchronous
U
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hexadecimal
U
مبنای 61
ternary
U
در مبنای سه
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
rationale
U
مبنای کار
base of fire
U
مبنای اتش
force basis
U
مبنای یکان
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
ternary
U
سه مبنایی در مبنای سه
datum line
U
خط مبنای سنجش
mobilization base
U
مبنای بسیج
ration basis
U
مبنای جیره
sentience
U
مبنای حس وحساسیت
number base
U
مبنای عددی
tax base
U
مبنای مالیاتی
binary number system
U
سیستم مبنای دو
unit of issue
U
مبنای توزیع
on trust
U
بر مبنای اعتبار
fire base
U
مبنای اتش
data base
U
مبنای اطلاعات
refrence
U
مبنای مقایسه
basic of issue
U
مبنای توزیع
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
troop basis
U
مبنای یکان
fixed radix
U
با مبنای ثابت
monetary base
U
مبنای پولی
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
premiss
U
قضیه
axiom
U
قضیه
theorem
U
قضیه
clauses
U
قضیه
axioms
U
قضیه
cases
U
قضیه
cages
U
قضیه
cage
U
قضیه
theorems
U
قضیه
case
U
قضیه
theses
U
قضیه
propositioning
U
قضیه
propositions
U
قضیه
clause
U
قضیه
proposition
U
قضیه
thesis
U
قضیه
propositioned
U
قضیه
software base
U
مبنای نرم افزار
ratio decidendi
U
مبنای اصلی تصمیم
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
wartime load
U
بار مبنای ناو
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
chart datum
U
مبنای عمق نقشه
datum sweeping mark
U
علامت مبنای روبش
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
syllogism
U
قضیه منطقی
obverse
U
قضیه تالی
bayes'theorem
U
قضیه بیس
principal clause
U
قضیه اصلی
asses bridge
U
قضیه حماریه
opposites
U
عکس قضیه
pythagorean proposition
U
قضیه عروس
opposite
U
عکس قضیه
slutsky theorem
U
قضیه اسلاتسکی
orthogonality theorem
U
قضیه تعامد
bernoulli theorem
U
قضیه برنولی
poniard asinorum
U
قضیه حماریه
mattered
U
امر قضیه
mattering
U
امر قضیه
matters
U
امر قضیه
variation theorem
U
قضیه تغییر
virial theorem
U
قضیه ویریال
euler theorem
U
قضیه اولر
h theorem of boltzmann
U
قضیه H بولتزمن
euler's theorem
U
قضیه اویلر
rearrangement theorem
U
قضیه نوارایی
clause
U
جزء قضیه
matter
U
امر قضیه
test cases
U
قضیه در ازمایش
test case
U
قضیه در ازمایش
expansion theorem
U
قضیه بسطی
poniard asinorum
U
قضیه خرفهم
binomial theorem
U
قضیه دو جملهای
point of honour
U
قضیه شرف
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
clauses
U
جزء قضیه
boltzmann h threrem
U
قضیه H بولتزمن
duality theorem
U
قضیه دوگانگی
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
hydrographic datum
U
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
b
U
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
basic load
U
بار مبنای مهمات یا وسایل
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
keypad
U
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
pay grade
U
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com