Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
faubourg
U
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freeboard
U
قسمتی از قایق که بیرون اب است
vacuity
U
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
ullage
U
قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
identity
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities
U
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
limelight
U
قسمتی ازصحنه نمایش که بوسیله نورافکن روشن شده باشد محل موردتوجه وتماشای عموم
oblique compartment
U
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
Could we have a table outside?
U
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
bleed
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleeds
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
portion
U
قسمتی
partite
U
قسمتی
triplex
U
سه قسمتی
triploidy
U
سه قسمتی
portions
U
قسمتی
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
esprit de corps
U
حمیت قسمتی
partial
U
بخشی قسمتی
another guess
U
قسمتی دیگر
legs
U
قسمتی از مسابقه
spirit de corps
U
روحیه قسمتی
spiriting
U
حمیت قسمتی
spirit
U
حمیت قسمتی
plank
U
قسمتی ازبرنامه
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
sector
U
قسمتی ازجبهه
spirit de corps
U
حمیت قسمتی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
esprit
U
حمیت قسمتی
double cloister
U
راهرو دو قسمتی
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
split second
U
قسمتی از ثانیه
tripartition
U
سه قسمتی کردن
sectors
U
قسمتی ازجبهه
flat
U
قسمتی از یک عمارت
leg
U
قسمتی از مسابقه
pate
U
سر یا قسمتی از سرانسان
esprit de corps
U
روحیه قسمتی
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
gate
U
دروازه
hoops
U
دروازه
portal
U
دروازه
portals
U
دروازه
goal
U
دروازه
gateway
U
دروازه
gateways
U
دروازه
goals
U
دروازه
gates
U
دروازه
goal area line
U
خط دروازه
hoop
U
دروازه
port
U
دروازه
barbacan
U
دروازه
barbican
U
دروازه
ram's horn
U
قسمتی ازاستحکامات خندق
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
striking out pleading
U
حذف قسمتی از مدافعات
lobotomies
U
برش قسمتی از مغز
lobotomy
U
برش قسمتی از مغز
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
helmeted
U
دارای قسمتی که مانندخودباشد
expansion joint
U
اتصال چند قسمتی
rebate
U
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
U
پرداخت قسمتی از بدهی
fraction
U
کسر درصدی از قسمتی از
fractions
U
کسر درصدی از قسمتی از
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
aliquot part charge
U
خرج چند قسمتی
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
module
U
قسمتی از سفینه فضایی
part
[ial]
payment of a fine
U
پرداخت قسمتی از جریمه
section charge
U
خرج چند قسمتی
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
march unit
U
قسمتی ازستون راهپیمایی
modules
U
قسمتی از سفینه فضایی
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
goal mouth
U
دهانه دروازه
octroi
U
دروازه بانی
tend goal
U
دروازه بانی
goal posts
U
پایههای دروازه
tend goal
U
حفظ دروازه
wicket
U
دروازه کوچک
goal area
U
منطقه دروازه
attacting zone
U
منطقه دروازه
hoops
U
دروازه کروکه
goals
U
دروازه بان
goal crease
U
محوطه دروازه
own goal
U
گل به دروازه خودی
wickets
U
دروازه کوچک
goal keeper line
U
خط دروازه بان
goal
U
دروازه بان
goal keeper
U
دروازه بان
hoop
U
دروازه کروکه
own goals
U
گل به دروازه خودی
octroi
U
مالیات دم دروازه
gateposts
U
بازوی دروازه
gatepost
U
بازوی دروازه
gate keeper
U
دروازه بان
puck stopper
U
دروازه بان
keeper
U
دروازه بان
gatekeeper
U
دروازه بان
goalkeeper
U
دروازه بان
keepers
U
دروازه بان
gatekeepers
U
دروازه بان
keep goal
U
دروازه بانی
goalkeepers
U
دروازه بان
between the pipes
U
تیر دروازه
in goal
U
دروازه بان
save
U
نجات دروازه
goalies
U
دروازه بان
saves
U
نجات دروازه
goalie
U
دروازه بان
goal tender
U
دروازه بان
logic gate
U
دروازه منطقی
saved
U
نجات دروازه
starting gate
U
دروازه شروع
goalar
U
دروازه بان
pneumonectomy
U
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
barons
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
aft flap
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
lobectomy
U
برداشتن قسمتی ازیک عضو
zaps
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
necks
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
whipped
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
whips
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
baron
U
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
neck
U
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
aliquot propelling charge
U
خرج پرتاب چند قسمتی
zap
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped
U
پاک نمودن قسمتی از برنامه
whip
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
goal kick
U
شوت بسوی دروازه
sally port
U
دروازه عبور از قلعه
sally port
U
دروازه بزرگ قلعه
gates
U
دروازه شروع اسکی
catching glove
U
دستکش دروازه بان
twentyfive
U
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goal games
U
بازیهای دروازه دار
deciding
U
نزدیک به دروازه حریف
changing the goal keeper
U
تعویض دروازه بان
gate
U
دروازه شروع اسکی
long ball
U
پرتاب از دور به دروازه
shot direct at goal
U
شوت مستقیم به دروازه
gatehouses
U
اطاق دروازه بان
goalposts
U
تیرک عمودی دروازه
crossbars
U
تیرک افقی دروازه
crossbar
U
تیرک افقی دروازه
warder
U
نگهبان دروازه یا قصر
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goalpost
U
تیرک عمودی دروازه
warders
U
نگهبان دروازه یا قصر
double reverse
U
شوت برگردان به دروازه
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
gatehouse
U
اطاق دروازه بان
standup goalie
U
دروازه بانی ایستاده
upright
U
تیرک عمودی دروازه
flopper
U
دروازه بان شیرجه رو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com