Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
game law
U
قانون شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
canon
U
قانون کلی قانون شرع
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canons
U
قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
chase
U
شکار
chased
U
شکار
chases
U
شکار
chasing
U
شکار
quarries
U
شکار
hunts
U
شکار
predatin
U
شکار
ravin
U
شکار
hank
U
شکار
quarrying
U
شکار
hanks
U
شکار
game
U
شکار
prey
U
شکار
quarry
U
شکار
hunt
U
شکار
hunting
U
شکار
chevy
U
شکار
chace
U
شکار
hunted
U
شکار
gamey
U
پر از شکار
venery
U
شکار
gameless
U
بی شکار
game
U
سرگرمی شکار
quarrying
U
لاشه شکار
whaling
U
شکار نهنگ
quarry
U
شکار موردنظر
game keep
U
پاسبان شکار
to go a hunting
U
شکار رفتن
area drive
U
شکار دواندن
hank
U
طعمه شکار
fowling
U
شکار پرنده
hanks
U
طعمه شکار
falconry
U
شکار با شاهین
quarrying
U
شکار موردنظر
fair game
U
شکار قانونی
hunter
U
اسب شکار
hunters
U
اسب شکار
blood sports
U
کشتن شکار
blood sport
U
کشتن شکار
quarries
U
لاشه شکار
hunts
U
شکار کردن
hunted
U
شکار کردن
quarries
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
fair game
U
شکار مجاز
hunt
U
شکار کردن
shotgunner
U
شکار با تفنگ
ducking
U
شکار مرغابی
victims
U
دستخوش شکار
victim
U
دستخوش شکار
predatory habit
U
خوی شکار
huntsmen
U
شکار باز
huntsman
U
شکار باز
shanking
U
شکار کوسه
king hunt
U
شاه شکار
shooting
U
شکار باتفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
gunning
U
شکار با تفنگ
predation
U
شکار کردن
gamy
U
پراز شکار
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
hunting ground
U
شکار گاه
hunting district
U
شکار گاه
raptatory
U
لازم برای شکار
raven
U
شکار طعمه شکاری
cub hunting
U
شکار بچه روباه
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
ravens
U
شکار طعمه شکاری
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
chevy
U
فریاد هنگام شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
find
U
یافتن بوی شکار
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
snipe
U
پاشله شکار کردن
sniped
U
پاشله شکار کردن
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
sniping
U
پاشله شکار کردن
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
predators
U
تغذیه کننده از شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
snipes
U
پاشله شکار کردن
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
shoot
U
هدف گرفتن شکار
checks
U
و شدن بوی شکار
prowl
U
درپی شکار گشتن
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
game
U
شکار گرفته شده
prowls
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
prowled
U
درپی شکار گشتن
shoots
U
هدف گرفتن شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
checked
U
و شدن بوی شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
poaches
U
دزدکی شکار کردن
poach
U
دزدکی شکار کردن
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
bag
U
شکار کردن با تیر
check
U
و شدن بوی شکار
poached
U
دزدکی شکار کردن
stool
U
گروه فریبنده شکار
bags
U
شکار کردن با تیر
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
stag hunting
U
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
setters
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
falconry
U
تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
still hunting
U
روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
setter
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
sport
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
hoick
U
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com