Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
law of additivity of reaction heat
U
قانون جمع پذیری گرمای واکنش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heat of reaction
U
گرمای واکنش
reactivity
U
واکنش پذیری
associative law
U
قانون شرکت پذیری
divisibility rule
U
قانون بخش پذیری
[ریاضی]
distributive rule
U
قانون پخش پذیری
[ریاضی]
shortening reaction
U
واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
canons
U
قانون کلی قانون شرع
canon
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
expansion heat
U
گرمای واتنش
equiviscous temperature
U
گرمای لزوجت
latent heat
U
گرمای نهان
wash heat
U
گرمای جوش
sensible heat
U
گرمای محسوسه
boiling heat
U
گرمای جوشش
thermonuclear
U
گرمای هستهای
maturing heat
U
گرمای گیرش
paradoxical warmth
U
گرمای تناقضی
cinder heat
U
گرمای شلاکه
radiant heat
U
گرمای تابنده
latent heat of sublimation
U
گرمای تصعید
heat of solution
U
گرمای انحلال
total heat of solution
U
گرمای کل انحلال
integral heat of solution
U
گرمای کل انحلال
high or low temperature
U
گرمای زیادیاکم
heat value
U
گرمای احتراق
heat value
U
گرمای سوختن
heat of transformation
U
گرمای تحول
latent heat of fusion
U
گرمای ذوب
phlogosis
U
گرمای سوزنده
heat of transformation
U
گرمای تبدیل
heat of vaporization
U
گرمای تبخیر
heat of evaporation
U
گرمای تبخیر
heat of condensation
U
گرمای میعان
heat of combustion
U
گرمای سوختن
heat of combustion
U
گرمای احتراق
heat of activation
U
گرمای فعالسازی
heat of sunlimation
U
گرمای تصعید
heat of formation
U
گرمای تشکیل
heating value
U
گرمای سوختن
heat of solidification
U
گرمای انجماد
genial heat
U
گرمای ملایم
heat of ionization
U
گرمای یونش
specific heat
U
گرمای ویژه
heat of hydration
U
گرمای ابش
heating value
U
گرمای احتراق
heat of fusion
U
گرمای ذوب
molar heat of combusion
U
گرمای مولی احتراق
molar heat of condensation
U
گرمای مولی میعان
waste heat
U
گرمای تلف شده
differential heat of solution
U
گرمای انحلال تفاضلی
latent heat of varporization
U
گرمای نهان تبخیر
latent heat of sublimation
U
گرمای نهان تصعید
latent heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
molar heat of crystallization
U
گرمای مولی تبلور
molar heat of formation
U
گرمای مولی تشکیل
molar heat of fusion
U
گرمای مولی ذوب
generated heat
U
گرمای تولید شده
standard heat of formation
U
گرمای تشکیل استاندارد
heat of sunlimation
U
گرمای نهان تصعید
molar heat of solution
U
گرمای مولی انحلال
molecular specific heat
U
گرمای ویژه مولی
molar specific heat
U
گرمای ویژه مولی
molar heat of vaporization
U
گرمای مولی تبخیر
molar heat of sublimation
U
گرمای مولی تصعید
phosphoresce
U
بدون گرمای محسوس
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
incandesce
U
از گرمای زیاد سفید شدن
pyrometer
U
الت سنجش گرمای زیاد
sweating heat
U
گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
to take one's temperature
U
درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
thermoelectrometer
U
الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
isocheim
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
dielectric heating
U
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
isotheral line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
burn out
U
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
response
U
واکنش
consecutive reaction
U
واکنش پی در پی
reactance
U
واکنش
overall reaction
U
واکنش کل
responses
U
واکنش
rebounded
U
واکنش
reactions
U
واکنش
reflexes
U
واکنش
reaction
U
واکنش
reactional
U
واکنش
rebound
U
واکنش
rebounding
U
واکنش
rebounds
U
واکنش
reflex
U
واکنش
air cooled engine
U
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
chain reactions
U
واکنش زنجیری
photoperiodism
U
واکنش نوری
chain reaction
U
واکنش زنجیری
reaction time
U
زمان واکنش
reaction threshold
U
استانه واکنش
net reaction
U
واکنش نتیجه
reboant
U
دارای واکنش
chain reactions
U
واکنش زنجیرهای
recoils
U
واکنش داشتن بر
recoiling
U
واکنش داشتن بر
reactor
U
عامل واکنش
reactors
U
عامل واکنش
reaction progress
U
پیشرفت واکنش
reaction products
U
فراوردههای واکنش
chain reaction
U
واکنش زنجیرهای
reaction equation
U
معادله واکنش
reaction curve
U
منحنی واکنش
reaction coordinates
U
مختصات واکنش
reactant
U
واکنش دهنده
side effect
U
واکنش ثانوی
reaction chamber
U
اطاق واکنش
reactant
U
واکنش کننده
reaction formation
U
واکنش وارونه
side-effects
U
واکنش ثانوی
reaction potential
U
پتانسیل واکنش
reaction key
کلید واکنش
recoiled
U
واکنش داشتن بر
reaction graph
U
گراف واکنش
rate of reaction
U
سرعت واکنش
recoil
U
واکنش داشتن بر
quenching reaction
U
واکنش فرونشانی
reactance
U
واکنش برق
side-effect
U
واکنش ثانوی
haloform reaction
U
واکنش هالوفرم
exchanger reaction
U
واکنش تبادلی
insertion reaction
U
واکنش جایگیری
endothermic reaction
U
واکنش گرماگیر
instantaneous reaction
U
واکنش انی
instantaneous reaction
U
واکنش فوری
intermediate reaction
U
واکنش واسطه
emergency reaction
U
واکنش اضطرار
elimination reaction
U
واکنش حذفی
elementary reaction
U
جزء واکنش
irreflexive
U
بدون واکنش
exothermic reaction
U
واکنش گرماده
false reaction
U
واکنش کاذب
favorskii reaction
U
واکنش فاروسکی
half reaction
U
نیم واکنش
growth reaction
U
واکنش رشد
grief reaction
U
واکنش سوگ
heterogeneous reaction
U
واکنش ناهمگن
hikite
U
دست واکنش
homogeneous reaction
U
واکنش همگن
fugue reaction
U
واکنش گریز
frequency response
U
واکنش بسامدی
forward reaction
U
واکنش رفت
first order reaction
U
واکنش مرتبه یک
displacement reaction
U
واکنش جانشینی
delayed reaction
U
واکنش درنگیده
deferred reaction
U
واکنش معوق
bandeung ryouic
U
نیرو- واکنش
backward reaction
U
واکنش برگشت
avoidance reaction
U
واکنش اجتنابی
armature reaction
U
واکنش ارمیچر
antarafacial reaction
U
واکنش دوزخی
aldol reaction
U
واکنش الدولی
aldol condensation
U
واکنش الدولی
alarm reaction
U
واکنش هشدار
addition reaction
U
واکنش افزایشی
acid reaction
U
واکنش اسیدی
bimolecular reaction
U
واکنش دو مولکولی
overreaction
U
واکنش افراطی
electrocyclic reaction
U
واکنش الکتروسیکلی
conversion reaction
U
واکنش تبدیلی
mass reaction
U
واکنش کلی
condensation reaction
U
واکنش تراکمی
concentred reaction
U
واکنش همزمان
circular reaction
U
واکنش چرخشی
chemical reaction
U
واکنش شیمیایی
cannizzaro reaction
U
واکنش کانیزارو
nuclear reaction
U
واکنش هستهای
reactive
U
واکنش دار
third order reaction
U
واکنش مرتبه سه
transient response
U
واکنش گذرا
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
double-take
U
واکنش دوگانه
suprafacial reaction
U
واکنش تک رخی
reactive
U
واکنش پذیر
reacting
U
واکنش کردن
side reaction
U
واکنش جانبی
reacted
U
واکنش کردن
reformatsky reaction
U
واکنش رفرماتسکی
step
U
جزء واکنش
response time
U
زمان واکنش
stepping
U
جزء واکنش
retroact
U
واکنش داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com