Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
memorability
U
قابل یادداشت بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
credibility
U
قابل قبول بودن
to be valid
U
قابل قبول بودن
applying
U
قابل اجرا بودن
serviceableness
U
قابل استفاده بودن
disputability
U
قابل اعتراض بودن
bribable
U
قابل رشوه بودن
to hold water
U
قابل قبول بودن
solvency
U
قابل وصول بودن
remerkableness
U
قابل ملاحظه بودن
to bear comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
noteworthiness
U
قابل ملاحظه بودن
sociability
U
قابل معاشرت بودن
to stand comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
applies
U
قابل اجرا بودن
apply
U
قابل اجرا بودن
irremovability
U
غیر قابل عزل بودن
indigestibility
U
غیر قابل هضم بودن
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
irrevocability
U
غیر قابل فسخ بودن
imperceptibility
U
غیر قابل مشاهده بودن
springs
U
جهیدن قابل ارتجاع بودن
spring
U
جهیدن قابل ارتجاع بودن
indivisibility
U
غیر قابل تقسیم بودن
incomprehensibility
U
غیر قابل فهم بودن
irresistibleness
U
غیر قابل مقاومت بودن سختی
visibility
U
قابلیت دید قابل رویت بودن
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
imparity
U
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
rule of law
U
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
case
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases
U
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
attribute
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
note
U
یادداشت
memo
U
یادداشت
memos
U
یادداشت
apostil
U
یادداشت
memorandum
U
یادداشت
reminiscence
U
یادداشت
reminiscences
U
یادداشت
slipped
U
یادداشت
slips
U
یادداشت
notes
U
یادداشت
pro memoria
U
یادداشت
memoire
U
یادداشت
slip
U
یادداشت
noting
U
یادداشت
memoranda
U
یادداشت
chit
U
یادداشت
notation
U
یادداشت
annotation
U
یادداشت
memoir
U
یادداشت
annotations
U
یادداشت
memoirs
U
یادداشت
jottings
U
یادداشت
notations
U
یادداشت
endnote
U
یادداشت
chits
U
یادداشت
memorandums
U
یادداشت
footnotes
U
یادداشت ته صفحه
footnote
U
یادداشت ته صفحه
notes
U
خاطرات یادداشت
billet doux
U
یادداشت عاشقانه
notes
U
یادداشت کردن
notes
U
تبصره یادداشت ها
commentary
U
رشته یادداشت
chitty
U
یادداشت-رسید
notepaper
U
کاغذ یادداشت
note
U
خاطرات یادداشت
note
U
تبصره یادداشت ها
note
U
یادداشت کردن
tots
U
یادداشت مختصر
tot
U
یادداشت مختصر
minute
U
یادداشت وقایع
minute
U
مسوده یادداشت
set down
U
یادداشت کردن
take down
U
یادداشت کردن
notebook
کتابچه یادداشت
notes
U
یادداشت سخنرانی
commentaries
U
رشته یادداشت
counter memorial
U
جواب یادداشت
memorandum of understanding
U
یادداشت تفاهم
record
U
یادداشت کردن
scratch paper
U
کاغذ یادداشت
put down
U
یادداشت کردن
record
U
یادداشت بایگانی
record
U
یادداشت نگارش
put-down
U
یادداشت کردن
put-downs
U
یادداشت کردن
notelet
U
یادداشت کوچک
notebooks
U
کتابچه یادداشت
record
U
یادداشت سخنرانی
notes
U
یادداشت درسی
adscript
U
یادداشت اضافی
advice note
U
یادداشت اطلاع
annotates
U
یادداشت نوشتن
annotating
U
یادداشت نوشتن
annotated
U
یادداشت نوشتن
annotate
U
یادداشت نوشتن
noting
U
خاطرات یادداشت
noting
U
تبصره یادداشت ها
noting
U
یادداشت کردن
record
U
یادداشت درسی
diaries
U
دفتر یادداشت روزانه
diary
U
دفتر یادداشت روزانه
pads
U
دفترچه یادداشت لایی
pad
U
دفترچه یادداشت لایی
to writes down
U
واردکردن یادداشت کردن
memorandums
U
اقدام به یادداشت کند
memorandum
U
اقدام به یادداشت کند
message book
U
دفتر یادداشت پیام
memoranda
U
اقدام به یادداشت کند
memoranda
U
برگ خلاصه یادداشت مانند
field book
U
دفترچه یادداشت نقشه بردار
billets
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
refit book
U
دفتر یادداشت وقایع دریایی
callective note
U
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
billeting
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
commentated
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
memorandums
U
برگ خلاصه یادداشت مانند
commentate
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
memorandum
U
برگ خلاصه یادداشت مانند
billet
U
ورقه جیره یادداشت مختصر
postscript
U
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
papering
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscripts
U
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
papered
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper
U
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
memorial
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
folio
U
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
memorials
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
bindery
U
یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
materials returned note
U
یادداشت مواد عودت داده شده
[results were]
satisfactory
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
folios
U
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
trailing
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
writes
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
readings
U
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
reading
U
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
sidekick
U
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
write down
U
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
write
U
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekicks
U
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
I must make a special note of that.
U
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
reference
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com