English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
payable in arrears U قابل پرداخت در سررسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
when will that bill fall due ? U سررسید پرداخت ان برات کی است
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
reimbursable U قابل پرداخت
payable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
payable in advance U قابل پیش پرداخت
bill payable U برات قابل پرداخت
dishonoring U قابل پرداخت نبودن
dishonored U قابل پرداخت نبودن
dishonors U قابل پرداخت نبودن
accounts payable U حساب قابل پرداخت
payable at maturity U قابل پرداخت دراینده
payable immediately U قابل پرداخت فوری
chargeable U قابل بدهی یا پرداخت
chargeable call U مکالمه قابل پرداخت
dishonour U قابل پرداخت نبودن
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
due U پرداختنی قابل پرداخت
due U ذمه قابل پرداخت
dishonoured U قابل پرداخت نبودن
dishonours U قابل پرداخت نبودن
dishonouring U قابل پرداخت نبودن
solvable U واریز شدنی قابل پرداخت
payable to order U قابل پرداخت به حواله کرد
payable to bearer U قابل پرداخت در وجه حامل
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
frozen U سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
benefits payable to surviving dependents U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
expiry date U سررسید
usance U سررسید
due date U سررسید
maturity U سررسید
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
matured U سررسید شده
date of maturity U تاریخ سررسید
due date U تاریخ سررسید
maturity date U تاریخ سررسید
pay at tenor U در سررسید پرداختن
overdue draft U برات سررسید گذشته
deadlines U سررسید اخرین فرصت
deadline U سررسید اخرین فرصت
payable at sight U قابل پرداخت به محض رویت به رویت
when does the bill fall due ? U سررسید برات چه موقعی است
the bill will mature tomorrow U سررسید ان قبض فردا است
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
achievable U قابل وصول قابل تفریق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
sensible U قابل درک قابل رویت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
glosser U پرداخت گر
finishing touches U پرداخت
renderings U پرداخت
pt U پرداخت
finishing U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
bleaching U پرداخت
rendering U پرداخت
glazes U پرداخت
polishes U پرداخت
polish U پرداخت
finishes U پرداخت
finish U پرداخت
glaze U پرداخت
payments U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
refinishing U پرداخت
making good U پرداخت
remitment U پرداخت
pays U پرداخت
paying U پرداخت
outlay U پرداخت
refunding U پس پرداخت
lustreer U پرداخت
refunds U پس پرداخت
settlements U پرداخت
disbursement U پرداخت
discharging U پرداخت
settlement U پرداخت
refund U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
defrayal U پرداخت
trim U پرداخت
discharges U پرداخت
discharge U پرداخت
payment U پرداخت
pay U پرداخت
expenditure U پرداخت
disbursed U پرداخت خرج
progress payments U پرداخت تدریجی
casual payment U پیش پرداخت
disburse U پرداخت کردن
reimbursements U باز پرداخت
disburses U پرداخت خرج
disburses U پرداخت کردن
reimbursement U باز پرداخت
repayments U پرداخت مجدد
repayment U پرداخت مجدد
reimbursement U پرداخت جبرانی
reimbursements U پرداخت جبرانی
non-payment U عدم پرداخت
satin U جلا پرداخت
burnish U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت خرج
burnishes U پرداخت کردن
disburse U پرداخت خرج
down payment U پیش پرداخت
a bradent U وسیله پرداخت
advancing U پیش پرداخت
furbishes U پرداخت کردن
furbished U پرداخت کردن
advance پیش پرداخت
advance U پیش پرداخت
furbish U پرداخت کردن
bonuses U پرداخت اضافی
down payments U پیش پرداخت
furbishing U پرداخت کردن
paymasters U مامور پرداخت
money order U دستور پرداخت
advances U پیش پرداخت
paymaster U مامور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
never-never U پرداخت قسطی
disbursed U پرداخت کردن
finishing U پرداخت کاری
demand for payment U تقاضای پرداخت
deferred payment U پرداخت اتی
deferred payment U پرداخت معوق
settlement terms U شرایط پرداخت
average payment U پرداخت متوسط
non payment U عدم پرداخت
date of payment U موعد پرداخت
diamond polishing U پرداخت الماسی
shear U پرداخت فرش
buffer U پرداخت کردن
payroll U سیاهه پرداخت
advice note U دستورپیش پرداخت
instalments U پرداخت قسطی
advance payment U پیش پرداخت
instalment U پرداخت قسطی
installments U پرداخت قسطی
annual payment U پرداخت سالیانه
liabilities U دیون پرداخت
liability U دیون پرداخت
date of maturity U موعد پرداخت
earnest money U پیش پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
cash dispensers U پرداخت مینماید
cash dispenser U پرداخت مینماید
settlement U تصفیه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
settlements U تصفیه پرداخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com