English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
verifiable U قابل تصدیق تایید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
validity U تایید تصدیق
avouch U مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
certifiable U قابل تایید
confirmable U قابل تایید وتصدیق
admittable U قابل تصدیق
certifiable U قابل تصدیق
affimable U قابل تصدیق
justifiably U بطور قابل تصدیق
admissible U قابل تصدیق پذیرفتنی
approving U تصدیق کردن تایید کردن
approves U تصدیق کردن تایید کردن
approve U تصدیق کردن تایید کردن
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
allegations U تایید
gracing U تایید
grace U تایید
corroboration U تایید
graced U تایید
confirmation U تایید
graces U تایید
allegation U تایید
acknowledgements U تایید
verification U تایید
acknowledgement U تایید
approval U تایید
certification U تایید
acknowledgments U تایید
support U تقویت تایید
support U تایید کردن
passed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
confirms U تایید کردن
confirm U تایید کردن
approved <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
allowed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
agreed <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
ratifying U تایید کردن
ratify U تایید کردن
ratifies U تایید کردن
corroborated U تایید کردن
corroborate U تایید کردن
approves U تایید کردن
approving U تایید کردن
agreed <adj.> <past-p.> U تایید شده
approved U به تایید رسیده
price support U تایید قیمت
corroborates U تایید کردن
corroborating U تایید کردن
unverified <adj.> U تایید نشده
passed <adj.> <past-p.> U تایید شده
ratified U تایید کردن
authorized <adj.> <past-p.> U تایید شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تایید شده
approved <adj.> <past-p.> U تایید شده
grace U تایید کردن
graced U تایید کردن
graces U تایید کردن
gracing U تایید کردن
allowed <adj.> <past-p.> U تایید شده
approve U تایید کردن
approvingly U تایید شده
acknowledging U تایید کردن
emphasises U تایید کردن
emphasising U تایید کردن
emphasize U تایید کردن
endorsements U موافقت تایید
emphasized U تایید کردن
emphasizes U تایید کردن
authorised [British] <adj.> <past-p.> U به تایید رسیده
endorsement U موافقت تایید
emphasizing U تایید کردن
seconder U تایید کننده
insusceptible U تایید ناپذیر
acknowledges U تایید کردن
acknowledge U تایید کردن
approvingly U به تایید رسیده
confirmative U تایید کننده
approved U تایید شده
social approval U تایید اجتماعی
confirmer U تایید کننده
confirmor U تایید کننده
acknowledgement of order تایید سفارش
supporting U تایید کردن
emphasised U تایید کردن
vertify U تایید کردن
unaudited <adj.> U تایید نشده
corroborant U تایید کننده
confirmed U تایید شده
corroborator U تایید کننده
unchecked <adj.> U تایید نشده
corrobrant U تایید کننده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
validation U تایید معتبر سازی
support U تایید کردن نگهداری
approved circuit U مدار تایید شده
confirmed location U موضع تایید شده
self sustained U تایید شده نفس
assertion U تایید ادعا افهارنامه
quality control approval U تایید کنترل کیفیت
approved bank U بانک تایید شده
confirmation U تایید ازاطلاعات رسیده
security clearance U تایید صلاحیت کردن
validating U تایید اعتبار قانونی کردن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
authenticator U تایید کننده اعتبار اسناد
validates U تایید اعتبار قانونی کردن
confirmed location U محل تایید شده دشمن
Thank you for the confirmation of your request! U از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
unconfirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید نشده
validated U تایید اعتبار قانونی کردن
confirmed letter of credit U اعتبار اسنادی تایید شده
validate U تایید اعتبار قانونی کردن
confirmed by documents <adj.> U تایید شده توسط اسناد
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
corroborative U تایید کننده- موید- تقویت امیز
daclare U تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
O.K. U دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
sanctions U تصدیق
certificates U تصدیق
justification U تصدیق
justifications U تصدیق
verification U تصدیق
sanctioning U تصدیق
certificate U تصدیق
approval U تصدیق
sanction U تصدیق
sanctioned U تصدیق
recognition U تصدیق
validating U تصدیق
validates U تصدیق
avouchment U تصدیق
sanitification U تصدیق
testimony U تصدیق
acknohledgement U تصدیق
ratification U تصدیق
admitance U تصدیق
validation U تصدیق
acknowledgment U تصدیق
confirmation U تصدیق
license U تصدیق
legalization U تصدیق
licensing U تصدیق
validated U تصدیق
certification U تصدیق
validate U تصدیق
acknowledgments U تصدیق
acknowledgement U تصدیق
acknowledgements U تصدیق
authentication U تصدیق
porenotion U تصدیق
attestation U تصدیق
testimonies U تصدیق
acquiescence U تصدیق
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
protocols U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol U استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
testifying U تصدیق کردن
approved U تصدیق شده
grant U تصدیق کردن
allow U تصدیق کردن
indefensibility U تصدیق ناپذیری
testify U تصدیق کردن
conceded U تصدیق کردن
testimonials U تصدیق نامه
recognizing U تصدیق کردن
approvingly U تصدیق شده
admissions U تصدیق اعتراف
certified U تصدیق شده
acknowledged U تصدیق شده
validation U تصدیق ارزیابی
recogizant U تصدیق کننده
recognizant U تصدیق کننده
concede U تصدیق کردن
testimonial U تصدیق نامه
concedes U تصدیق کردن
conceding U تصدیق کردن
certifying U تصدیق کردن
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
acknowledgment U اقرار تصدیق
acquiescent response set U امایه تصدیق
admissive U تصدیق امیز
certify U تصدیق کردن
certifies U تصدیق کردن
verifier U تصدیق کننده
affirm U تصدیق کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com