English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
appreciable U قابل تحسین
appreciably U قابل تحسین
admirable <adj.> U قابل تحسین
acclamable U قابل تحسین
applaudable U قابل تحسین
amazing <adj.> U قابل تحسین
astonishing <adj.> U قابل تحسین
astounding <adj.> U قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> U قابل تحسین
marvellous [British] <adj.> U قابل تحسین
marvelous [American] <adj.> U قابل تحسین
prodigious <adj.> U قابل تحسین
startling <adj.> U قابل تحسین
stupendous <adj.> U قابل تحسین
wonderful <adj.> U قابل تحسین
wondrous <adj.> U قابل تحسین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acclaiming U تحسین
acclaimed U تحسین
acclaim U تحسین
acclamation U تحسین
universal applause U تحسین
praised U تحسین
applause U تحسین
praising U تحسین
praises U تحسین
praise U تحسین
acclaims U تحسین
admiration U پسند تحسین
approbativeness U حس جلب تحسین
approvable U شایان تحسین
admirers U تحسین کننده
praises U تحسین پرستش
admire U تحسین کردن
admired U تحسین کردن
to take off one's hat to U تحسین کردن
admires U تحسین کردن
praise U تحسین پرستش
compelling <adj.> U تحسین برانگیز
take off one's hat to U تحسین کردن
approbative U تحسین امیز
admirer U تحسین کننده
approbatory U تحسین امیز
ovations U تحسین حضار
praised U تحسین پرستش
acclamation U تحسین و شادی
admiringly U از روی تحسین
praising U تحسین پرستش
acclamatory U تحسین امیز
applaud U تحسین کردن
applauded U تحسین کردن
taken U مورد تحسین
applauding U تحسین کردن
applausive U تحسین امیز
applaudingly U از روی تحسین
applauder U تحسین کننده
applauds U تحسین کردن
ovation U تحسین حضار
laudative U مربوط به تحسین وتمجید
laudatory U مربوط به تحسین وتمجید
ilolater U ستایشگر تحسین کننده
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
self admiration U تحسین خود خودپسندی
acclamatory shaus U فریادهای تحسین امیز
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
to be filled with a U تحسین کردن درشگفت شدن
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to meet any one's a U مورد تحسین کسی واقع شدن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
sensible U قابل درک قابل رویت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
thorough paced U قابل
acceptor U قابل
sensible U قابل حس
capable U قابل
soluble U قابل حل
apt U قابل
incapable U نا قابل
dissoluble U قابل حل
qualified U قابل
ablest U قابل
solvable U قابل حل
able U قابل
good U قابل
abler U قابل
liveable U قابل زندگی
decidable U قابل حکم
defeasible U قابل القاء
livable U قابل زندگی
livable U قابل معاشرت
livable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
divisible U قابل تقسیم
changeable U قابل تغییر
amenable U قابل جوابگویی
plausible U قابل استماع
pitiable U قابل ترحم
transmittable U قابل پراکنی
declinable U قابل تصریف
translatable U قابل تعبیر
decomposable U قابل تجزیه
superimposable U قابل تحمیل
deducible U قابل کسر
transmissive U قابل انتقال
employable U قابل استخدام
liveable U قابل زیستن
criticizable U قابل انتقاد
decipherable U قابل استخراج
translatable U قابل ترجمه
considerable U قابل توجه
extendable U قابل تمدید
extendable U قابل تعمیم
to take effect U قابل اجراشدن
emendable U قابل تصحیح
macroscopic U قابل رویت
to come into operation U قابل اجراشدن
machinable U قابل تراش
traceable U قابل ردیابی
traceable U قابل تعقیب
tractile U قابل کشش
observable U قابل مراعات
knowable U قابل دانستن
conveyable U قابل رساندن
thankworthy U قابل سپاسگزاری
thinkable U قابل فکر
correctable U قابل تصحیح
titratable U قابل عیارگیری
terminable <adj.> U قابل فسخ
temptable U قابل اغوا
to come into effect U قابل اجراشدن
conveyable U قابل انتقال
swimmable U قابل شناوری
superimposable U قابل اضافه
opens U قابل بحث
maintainable U قابل نگاهداری
medicable U قابل معالجه
opened U قابل بحث
open U قابل بحث
submersible U قابل شناوری
separable U قابل تفکیک
controvertible U قابل مباحثه
transformative U قابل تغییر
superimposable U قابل تزاید
elastic U قابل ارتجاع
tractile U قابل اتساع
crescive U قابل رشد
supposable U قابل فرض
crystallizable U قابل تبلور
supportable U قابل تحمل
newsworthy U قابل انتشار
cultivable U قابل کشت
superposable U قابل انطباق
controvertible U قابل اعتراض
objectionable U قابل اعتراض
variative U قابل تغییر
judicable U قابل قضاوت
vibratile U قابل اهتزاز
statutable U قابل تقنین
dilatable U قابل اتساع
diminishable U قابل کاستن
dirigible U قابل هدایت
discountable U قابل کسر
discoverable U قابل کشف
venial U قابل عفو
discriminable U قابل تمیز
justiciable U قابل دادرسی
vaporizable U قابل تبخیر
diffusible U قابل انتشار
determinable U قابل تعیین
detonable U قابل انفجار
detonatable U قابل انفجار
vulnerable U قابل حمله
comprehensible U قابل درک
intelligible U قابل درک
intelligible U قابل فهم
licensable U قابل اجازه
leviable U قابل تحمیل
utilizable <adj.> U قابل مصرف
kenspeckle U قابل شناسایی
remarkable U قابل توجه
discussable U قابل بحث
serviceable U قابل استفاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com