Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
renderable
U
قابل ارائه
authentication
U
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
sight bill
U
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
sensible
U
قابل درک قابل رویت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
impenitently
U
بدون اضهار پشیمانی
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
acceptor
U
قابل
sensible
U
قابل حس
soluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
qualified
U
قابل
apt
U
قابل
incapable
U
نا قابل
thorough paced
U
قابل
accomplishable
U
قابل اجرا
aceptive
U
قابل قبول
analog
U
شی قابل قیاس
affimable
U
قابل تصدیق
amerceable
U
قابل جریمه
analogical
U
قابل قیاس
alienable
U
قابل انتقال
acquirable
U
قابل حصول
admittable
U
قابل قبول
alterable
U
قابل تغییر
ameliorable
U
قابل اصلاح
adducible
U
قابل استدلال
amendable
U
قابل اصلاح
admittable
U
قابل تصدیق
acclimatable
U
قابل اعتیاد
warrantable
U
قابل گواهی
profitable
U
قابل استفاده
allowable
U
قابل استفاده
allowable
U
قابل قبول
pliable
U
قابل انعطاف
on hand
<idiom>
U
قابل دسترس
adjustable
U
قابل تطبیق
identifiable
U
قابل شناسایی
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
predictably
U
قابل پیشگویی
predictable
U
قابل پیشگویی
navigable
U
قابل کشتیرانی
arable
U
قابل کشتکاری
audible
U
قابل شنوایی
practical
<adj.>
U
قابل استفاده
acclamable
U
قابل تحسین
advisable
U
قابل توصیه
acceptance limit
U
حد قابل قبول
absorbable
U
قابل جذب
absolvable
U
قابل عفو
abrogable
U
قابل نسخ
adjustable
U
قابل تنظیم
abrogable
U
قابل الغاء
abatable
U
قابل تخفیف
reputable
U
قابل اطمینان
reputable
U
قابل شهرت
explosive
U
قابل انفجار
practicals
U
قابل استفاده
audible
U
قابل شنیدن
apodeictic
U
قابل توضیح
correctable
U
قابل تصحیح
condemnable
U
قابل اعتراض
condensible
U
قابل انقباض
conductible
U
قابل انتقال
conductible
U
قابل هدایت
conductive
U
قابل هدایت
conferrable
U
قابل تفویض
confinable
U
قابل حبس
confiscable
U
قابل توقیف
compliable
U
قابل موافقت
compensable
U
قابل پاداش
combinable
U
قابل ترکیب
come at able
U
قابل وصول
comestible
U
قابل خوردن
committable
U
قابل ارتکاب
communicable
U
قابل ارتباط
communicable
U
قابل ابلاغ
commutable
U
قابل تغییر
compensable
U
قابل جبران
confiscatable
U
قابل توقیف
conformable
U
قابل توافق
controllable
U
قابل نظارت
controllable
U
قابل کنترل
controvertible
U
قابل اعتراض
controvertible
U
قابل مباحثه
conveyable
U
قابل انتقال
conveyable
U
قابل رساندن
contradictable
U
قابل تکذیب
contractile
U
قابل انقباض
conjecturable
U
قابل تخمین
conservable
U
قابل حفافت
consignable
U
قابل تفویض
consignable
U
قابل ارسال یا
construable
U
قابل تفسیر
constructible
U
قابل ساختن
contestable
U
قابل اعتراض
continuable
U
قابل ادامه
collectible
U
قابل وصول
collectable
U
قابل وصول
cognizable
U
قابل درک
approvable
U
قابل تصویب
arbitrable
U
قابل داوری
extensible
U
قابل تمدید
ascertainable
U
قابل تحقیق
ascribable
U
قابل اسناد
assailable
U
قابل حمله
assignability
U
قابل تعیین
assimilable
U
قابل تجانس
appropriative
U
قابل ضبط
apprehensible
U
قابل فهم
aposematic
U
قابل گوشزد
appealable
U
قابل استیناف
appeasable
U
قابل تسکین
appellable
U
قابل مراجعه
appellable
U
قابل استیناف
applaudable
U
قابل تحسین
applicatory
U
قابل اجراء
appraisable
U
قابل تقویم
assurable
U
قابل اطمینان
augmentable
U
قابل افزایش
caducity
U
قابل زوال
willable
U
قابل اعمال
challengeable
U
قابل اعتراض
willable
U
قابل اراده
citable
U
قابل ذکر
claimable
U
قابل ادعا
claimable
U
قابل مطالبه
cogitable
U
قابل تفکر
willable
U
قابل ارث
winnable
U
قابل فتح
avertible
U
قابل دفع
awardable
U
قابل اعطاء
bailable
U
قابل ضمانت
writable
U
قابل درج
blamable
U
قابل سرزنش
worthy of note
U
قابل ملاحظه
worshipful
U
قابل پرستش
wirable
U
قابل مخابره
apodictic
U
قابل توضیح
registered
U
قابل اهمیت
passable
U
قابل قبول
believable
U
قابل قبول
arguably
U
قابل بحث
arguable
U
قابل بحث
deliverable
<adj.>
U
قابل ارسال
suppliable
<adj.>
U
قابل ارسال
consignable
<adj.>
U
قابل ارسال
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل ورابری
mobiles
U
قابل تحرک
mobiles
U
قابل حرکت
mobile
U
قابل تحرک
mobile
U
قابل حرکت
available for delivery
<adj.>
U
قابل ارسال
handy
<adj.>
U
قابل استفاده
handiest
U
قابل استفاده
passable
U
قابل عبور
considerable
U
قابل توجه
serviceable
<adj.>
U
قابل استفاده
employable
U
قابل استخدام
pitiable
U
قابل ترحم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com