English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenability U قابلیت تصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
possession U تصرف
originality U تصرف
keeping U تصرف
possession U ید تصرف
tenure U تصرف
acquest U تصرف
occupations U تصرف
occupations U حق تصرف
right of possession U حق تصرف
occupation U تصرف
occupation U حق تصرف
occupancy U تصرف
lien U حق تصرف
arrangement U تصرف
seizures U تصرف
seizure U تصرف
arrangements U تصرف
possessorship U تصرف
occupies U تصرف کردن
priorities U سبق تصرف
seizin U تصرف املاک
possess U در تصرف داشتن
grabs U تصرف کردن
grabbing U تصرف کردن
inhabitancy U تصرف حق سکنی
come into U تصرف کردن
grabbed U تصرف کردن
glom on to U تصرف کردن
priority U سبق تصرف
grab U تصرف کردن
deflower U تصرف کردن
deflowered U تصرف کردن
to come to U تصرف کردن
to take possession of U تصرف کردن
to come into U تصرف کردن
deflowering U تصرف کردن
deflowers U تصرف کردن
possessing U در تصرف داشتن
to get possession of U تصرف کردن
possesses U در تصرف داشتن
occupying U تصرف کردن
tenendum U مدت تصرف
occupy U تصرف کردن
take possession of U تصرف کردن
seizin U تصرف مطلق
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
occupations U اشغال تصرف
occupation U تصرف کردن
occupation U اشغال تصرف
seizor U تصرف کننده
put in possession U تصرف کردن
seizes U تصرف کردن
seized U تصرف کردن
seize U تصرف کردن
larceny U تصرف غیرقانونی
re entry U اعاده تصرف
modification U تصرف در معنی
re-entry U اعاده تصرف
seizing U تصرف توقیف
lien U حق تصرف وثیقه
occupations U تصرف کردن
prepossession U تصرف قبلی
seisin U تصرف املاک
seisin U تصرف مطلق
right of lien U حق تصرف وثیقه
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
restitution U اعاده تصرف
hold U تصرف کردن
vesture U تصرف اراضی
holds U تصرف کردن
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
figuration U ترکیب تصرف
abating U غصب یا تصرف عدوانی
interpolating U دخل و تصرف در سند
usucaption U تصرف بلا معارض
abated U غصب یا تصرف عدوانی
abate U غصب یا تصرف عدوانی
tenements U هر چیز قابل تصرف
abates U غصب یا تصرف عدوانی
to hold in fee U تصرف مطلق داشتن در
tenement U هر چیز قابل تصرف
interpolates U دخل و تصرف در سند
interpolated U دخل و تصرف در سند
interpolate U دخل و تصرف در سند
capture U تصرف کردن ربایش
orinality U قوه انشا تصرف
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
holds U جا گرفتن تصرف کردن
hold U جا گرفتن تصرف کردن
disseise U تصرف عدوانی کردن
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
disposable income U درامد قابل تصرف
regain U دوباره تصرف کردن
deforce U تصرف عدوانی کردن
deforce U تصرف غاصبانه کردن
regains U دوباره تصرف کردن
captures U تصرف کردن ربایش
capturing U تصرف کردن ربایش
dispossessing U از تصرف محروم کردن
dispossesses U از تصرف محروم کردن
dispossessed U از تصرف محروم کردن
dispossess U از تصرف محروم کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
expropriator U سلب تصرف کننده
forcible de ainer U ضبط یا تصرف عدوانی
regained U دوباره تصرف کردن
secures U تصرف کردن گرفتن هدف
ejectment U حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
land control operation U عملیات تصرف اماجهای زمینی
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
preoccupies U از پیش اشغال یا تصرف کردن
tenruial U وابسته بمدت تصرف یااجاره
possesses U تصرف کردن دارا بودن
preoccupying U از پیش اشغال یا تصرف کردن
possess U تصرف کردن دارا بودن
suppliant U خواهان دعوی اعاده تصرف
vested in possession U واگذاری مال تحت تصرف
reduction into possession U از قوه به فعل دراوردن تصرف
secure U تصرف کردن گرفتن هدف
preoccupy U از پیش اشغال یا تصرف کردن
possessing U تصرف کردن دارا بودن
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
deflorate U تصرف شده بکارت ازدست داده
knight service U تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
things in possession U اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
feudality U تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
lien U حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
qualification U قابلیت
skill U قابلیت
credential U قابلیت
solubility U قابلیت حل
ability U قابلیت
solvability U قابلیت حل
abilities U قابلیت
capability U قابلیت
competence U قابلیت
susceptibility U قابلیت
eligibility U قابلیت
fitness U قابلیت
habilitation U قابلیت
adaptability U قابلیت
contemptibility U قابلیت
capacities U قابلیت
competence U قابلیت
capacity U قابلیت
waste U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
wastes U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
pliability U قابلیت خمیدگی
perceptibility U قابلیت درک
punishability U قابلیت مجازات
failure safety U قابلیت اعتماد
permeability U قابلیت تراوایی
portability U قابلیت ترابری
practicableness U قابلیت عبور
potability U قابلیت شرب
predicability U قابلیت اسناد
pregnability U قابلیت تسخیر
presentability U قابلیت ارائه
preventability U قابلیت جلوگیری
portability U قابلیت انتقال
portability U قابلیت حمل
potability U قابلیت حمل
hardenability U قابلیت سختی
intelligibility U قابلیت فهم
interchangeability U قابلیت تبادل
usefulness U قابلیت اجرا
usability U قابلیت اجرا
interchangeability U قابلیت تعویض
imitability U قابلیت تقلید
availability U قابلیت اجرا
application [applicability] U قابلیت اجرا
inheritability U قابلیت توارث
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com