Perdic | فیلم شهوانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	peepshow U	فیلم شهوانی
	peepshows U	فیلم شهوانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cassette U	کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
	cassettes U	کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
	pancromic U	فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
	reeled U	قرقره فیلم حلقه فیلم
	reels U	قرقره فیلم حلقه فیلم
	reeling U	قرقره فیلم حلقه فیلم
	reel U	قرقره فیلم حلقه فیلم
	filmstrip U	نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
	lustful U	شهوانی
	tasty <adj.> U	شهوانی
	randy U	شهوانی
	red blooded U	شهوانی
	red-blooded U	شهوانی
	voluptuous U	شهوانی
	brutal U	شهوانی
	juicy <adj.> U	شهوانی
	red-hot <adj.> U	شهوانی
	lust ful U	شهوانی
	fleshly U	شهوانی
	lecherous U	شهوانی
	passionate U	شهوانی
	cyprian U	شهوانی
	lustihood U	شهوانی
	goaty U	شهوانی
	salacious U	شهوانی
	ruttish U	شهوانی
	erotic U	شهوانی
	lascivious U	شهوانی
	lasciviously U	بطور شهوانی
	rutty U	شهوانی هوسران
	nymphomania U	جنون شهوانی زن
	sensual U	شهوانی جسمانی
	sensualization U	ازاده شهوانی
	goats U	ادم شهوانی
	lydian U	شهوانی نرم
	goat U	ادم شهوانی
	animalize U	شهوانی کردن
	libido U	تحریک شهوانی
	carnalist U	ادم شهوانی
	carnalize U	شهوانی کردن
	fulsome U	فربه شهوانی
	carnal U	نفسانی شهوانی
	satyr U	ادم شهوانی
	satyrs U	ادم شهوانی
	hot liver U	مزاج شهوانی
	libidos U	تحریک شهوانی
	carnally U	بطور جسمانی یا شهوانی
	sexy U	دارای احساسات شهوانی
	sexier U	دارای احساسات شهوانی
	erotization U	خاصیت شهوانی یافتن
	sexiest U	دارای احساسات شهوانی
	cathect U	تحریک شهوانی کردن
	lubricity U	شهوانی بودن چربی
	satyriasis U	جنون شهوانی مرد
	orgasms U	شور شهوانی اوج لذت جنسی
	orgasm U	شور شهوانی اوج لذت جنسی
	concupiscible U	تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
	cathectic U	وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
	cathectic U	تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته
	eroticism U	تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
	film leader U	فیلم
	load U	فیلم
	loads U	فیلم
	film U	فیلم
	filmed U	فیلم
	positive film U	فیلم مثبت
	negative film U	فیلم منفی
	film developer U	سازنده فیلم
	phonofilm U	فیلم صدادار
	film reader U	فیلم خوان
	phonofilm U	فیلم سخنگو
	cinematograph U	اپارات فیلم
	film recorder U	ضباط فیلم
	reversal film U	فیلم معکوس
	filmstrip U	فیلم سینمایی
	film recorder U	فیلم نگار
	instruction film U	فیلم اموزشی
	instruction film U	فیلم درسی
	telefilm U	فیلم تلویزیونی
	x ray film U	فیلم رونتگن
	picturize U	فیلم برداشتن از
	as good as a play <idiom> U	مثل فیلم
	microfilmed U	میکرو فیلم
	moving picture U	فیلم سینما
	microfilming U	میکرو فیلم
	filmed U	فیلم سینما
	filmed U	فیلم عکاسی
	film U	فیلم سینما
	film U	فیلم عکاسی
	microfilms U	میکرو فیلم
	film strip U	نوار فیلم
	microfilms U	ریز فیلم
	film-strip U	نوار فیلم
	film-strips U	نوار فیلم
	microfilming U	ریز فیلم
	microfilm U	ریز فیلم
	microfilm U	میکرو فیلم
	microfilmed U	ریز فیلم
	talkie U	فیلم ناطق
	filmiest U	فیلم مانند
	advertising spot U	فیلم تبلیغاتی
	filmier U	فیلم مانند
	talkies U	فیلم ناطق
	acetate film U	فیلم استاتی
	filmy U	فیلم مانند
	rerun U	نمایش مجدد فیلم
	playoff U	نشان دادن فیلم
	scenario U	متن فیلم سینمایی
	film badge U	برگ شناسایی فیلم
	dubs U	فیلم را دوبله کردن
	Make three copies of each film. U	از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
	cinematograph U	دوبین فیلم برداری
	Color films(T. V). U	فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
	film advance mode	دکمه رد کردن فیلم
	playoffs U	نشان دادن فیلم
	camera magazine U	کاست فیلم دوربین
	technicolour U	روش فیلم رنگی
	fast-forward U	جلو زدن فیلم
	dubbed U	فیلم را دوبله کردن
	dub U	فیلم را دوبله کردن
	magnetic film storage U	ذخیره فیلم مغناطیسی
	geneva stop U	سیستم نگهدارنده فیلم
	false colour U	فیلم رنگی مصنوعی
	image format U	اندازه فیلم عکاسی
	filmstrip U	فیلم عکاسی 53 میلمتری
	talkie U	صنعت فیلم ناطق
	magnetic film U	لایه فیلم مغناطیسی
	magnetic film memory U	حافظه با فیلم مغناطیسی
	metol U	دوای فهور فیلم
	talkies U	صنعت فیلم ناطق
	magnetic thin film U	فیلم نازک مغناطیسی
	exposure adjustment knob	دکمه نمایش تعداد فیلم
	spaghetti westerns U	فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
	spaghetti western U	فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
	It was a sI'lly boring film (movie). U	فیلم لوس وخنکی بود
	sneak previews U	نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
	camera magazine U	جعبه محتوی فیلم عکاسی
	magnetic thin film memory U	حافظه فیلم نازک مغناطیسی
	sneak preview U	نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
	film U	تاری چشم فیلم برداشتن از
	scenario U	متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
	semidocumentary U	فیلم سینمایی نیمه مستند
	filmed U	تاری چشم فیلم برداشتن از
	newsreel U	فیلم اخبار جاری روز
	scenarios U	متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
	horse opera U	فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
	newsreels U	فیلم اخبار جاری روز
	erogenous U	ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
	Black and white. U	سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
	protection U	کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
	scenarios U	زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
	She portrays a dancer in the film. U	او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
	smash hit <idiom> U	نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
	scenario U	زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
	camera-shy U	کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
	rewind U	برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
	prescore U	ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
	lithography U	کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
	rewinds U	برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
	rewinding U	برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
	lenticulate U	ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
	It was filmed on location. U	صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
	rewound U	برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
	reprographics U	ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
	unwatchable [film, TV] <adj.> U	ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
	documentarian U	کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
	What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? U	این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
	negative U	گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
	negatives U	گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
	footage U	طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
	exhibitionism U	نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
	erotic U	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
	as dull as a ditch-water U	مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
	soft ware U	وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
	sound frack U	محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
	geneva stop U	کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
	grey scale U	سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
	blips U	علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
	blip U	علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
	blue key U	نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
	id U	مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
	com U	فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری ذخیره اطلاعات خروجی روی میکروفیلم icrofilm
	computer output microfilm U	فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
	computer output microfilm recorder U	دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
	cellulose acetate U	ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
	phototypesetter U	وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
	The documentary tries to be truthful to the events. U	این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
	photo offset U	چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
	microfilming U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilmed U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilm U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilms U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	The message of the film is that ... U	پیام این فیلم این است که ...
	ymck U	تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
	whodunnits U	فیلم پلیسی رمان پلیسی
	whodunits U	فیلم پلیسی رمان پلیسی
	whodunit U	فیلم پلیسی رمان پلیسی
	projection print U	روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
	photodigital memory U	سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار