Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lockets
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
U
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
This position is much too small for me .
U
این سمت برای من خیلی کوچک است
capacitor
U
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
smash hit
<idiom>
U
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
subminiature
U
خیلی کوچک
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
crystals
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
micro-
U
در معنای خیلی کوچک
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
It's too small
U
آن خیلی کوچک است.
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
spat
U
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
microwave
U
موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
miniaturization
U
خیلی کوچک کردن چیزی
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
over one's head
<idiom>
U
خیلی سخت برای درک
near collision
U
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
beside one's self
<idiom>
U
خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
for next to nothing
<idiom>
U
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
Many thanks for the sympathy shown to us
[on the passing of our father]
.
U
خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما
[بخاطر فوت پدرمان]
.
for peanuts
[and for chicken feed]
<idiom>
U
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
micronutrient
U
ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
U
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
He was too quick for her and jinked away every time.
U
او
[مرد]
برای او
[زن]
خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او
[زن]
در می رفت.
processor
U
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
The position is over his head . he cannot cope with it .
U
این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hand-held
U
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
not a few
U
خیلی ها
copious
U
خیلی
far and away
U
خیلی
dumpiness
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
to a large extent
U
خیلی
dammit
U
خیلی
ten
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
for long
U
خیلی
highly
U
خیلی
many
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
damn
U
خیلی
routh
U
خیلی
very
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
lenticulate
U
ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
whacking
U
خیلی بزرگ
extras
U
بسیار خیلی
whackings
U
خیلی بزرگ
much worse
U
خیلی بدتر
level best
U
خیلی عالی
piping hot
U
خیلی داغ
sappy
U
خیلی احساساتی
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
ultraconservative
U
خیلی محتاط
(as) old as the hills
<idiom>
U
خیلی قدیمی
senseful
U
خیلی حساس
pitch black
U
خیلی سیاه
extra-
U
بسیار خیلی
too tough
U
خیلی سفت
parlous
U
خیلی مهیب
open-and-shut
U
خیلی سهل
open and shut
U
خیلی سهل
whopping
U
خیلی بزرگ
oftentimes
U
خیلی اوقات
extra
U
بسیار خیلی
ritzy
U
خیلی شیک
at most
U
خیلی باشد
often
U
خیلی اوقات
He is a loose card .
U
خیلی ول است
in no time
U
خیلی زود
span new
U
خیلی تازه
of vital importance
U
خیلی ضروری
immediate
U
خیلی فوری
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb
<idiom>
U
خیلی بادقت
as good as
U
خیلی خوب
as stiff as a poker
U
خیلی خشک
overstrung
U
خیلی حساس
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
rotundily
U
چاقی خیلی
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
very light
U
خیلی سبک
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
frequently
<adv.>
U
خیلی از اوقات
precise
U
خیلی دقیق
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
often
<adv.>
U
خیلی از اوقات
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
on any number of occasions
<adv.>
U
خیلی از اوقات
lots
U
خیلی زیاد
regularly
[often]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
decrepit
U
خیلی پیر
confidential
U
خیلی محرمانه
giantess
U
زن خیلی قدبلند
lower most
U
خیلی پست تر
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
fortissimo
U
خیلی بلند
far
U
زیاد خیلی
skinless
U
خیلی حساس
thank you very much
U
خیلی متشکرم
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
many people
U
خیلی از مردم
many people
U
خیلی اشخاص
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
too bad
<idiom>
U
خیلی بد ،غم انگیز
many persons
U
خیلی اشخاص
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
lily white
U
خیلی سفید
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
superabundant
U
خیلی زیاد
get up the nerve
<idiom>
U
خیلی شلوغ
pitch-black
U
خیلی سیاه
level best
U
خیلی خوب
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
dead slow
U
خیلی اهسته
toploftiness
U
خیلی متکبر
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
nifty
U
خیلی خوب
niftiest
U
خیلی خوب
to spread like wildfire
U
خیلی زودمنتشرشدن
niftier
U
خیلی خوب
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
far and away
U
خیلی دور
far off
U
خیلی دور
Neanderthal
U
خیلی کهنه
once in the blue moon
U
خیلی بندرت
oodles
U
خیلی زیاد
stentorian
U
خیلی بلند
pianissmo
U
خیلی نرم
jolly
U
بذله گو خیلی
before you can say knife
U
خیلی زود
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
extreme
U
خیلی زیاد
pluperfect
U
خیلی عالی
benedicite
U
خیلی خوب
corking
U
خیلی زیبا
faraway
U
خیلی دور
quaint
U
خیلی فریف
precisian
U
خیلی دقیق
iam in bad
U
خیلی محتاجم
by leaps and bounds
U
خیلی تند
hand in glove
U
خیلی صمیمی
bone dry
U
خیلی خشک
hand in glove
U
خیلی نزدیک
frequently
U
خیلی اوقات
sick
[British E]
<adj.>
U
خیلی خوب
infinitely
U
خیلی زیاد
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
goody-goodies
U
خیلی خوب
goody goody
U
خیلی خوب
really sick
U
خیلی محشر
really wicked
U
خیلی محشر
raucous
U
خیلی نامرتب
seldom
U
خیلی کم ندرتا
goody-goody
U
خیلی خوب
very good
U
خیلی خوب
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
number one
U
خیلی خوب
great
<adj.>
U
خیلی خوب
pixilated
U
خیلی حساس
raff
U
خیلی زیاد
wells
U
خیلی خوب
well
U
خیلی خوب
glorious
U
خیلی خوب
superrabundant
U
خیلی زیاد
primely
U
خیلی خوب
precipitated
U
خیلی سریع
precipitating
U
خیلی سریع
hand and glove
U
خیلی صمیمی
To take with a pinch of salt.
U
خیلی جدی نگرفتن
exceeding
U
خیلی زیاد
high
U
خیلی بزرگ
swith
U
خیلی عظیم
precipitates
U
خیلی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
highest
U
خیلی بزرگ
immensurable
U
خیلی قدیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com