Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undercool
U
فوق العاده سرد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field allowance
U
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
wonderful
<adj.>
U
فوق العاده
singular
U
فوق العاده
singular
U
خارق العاده
extra special
U
فوق العاده
wondrous
<adj.>
U
فوق العاده
metaphsical
U
خارق العاده
precious
U
فوق العاده
strenuous
U
فوق العاده
phenomenally
U
خارق العاده
fantastic
U
خارق العاده
fantastical
U
خارق العاده
phenomenally
U
فوق العاده
terrific
U
فوق العاده
remarkably
U
فوق العاده
allowances
U
فوق العاده
extraordinary
U
فوق العاده
phenomenal
U
فوق العاده
allowance
U
فوق العاده
out of the ordinary
U
فوق العاده
phenomenal
U
خارق العاده
transnormal
U
فوق العاده
reward
U
فوق العاده
admirable
<adj.>
U
خارق العاده
weirder
U
خارق العاده
amazing
<adj.>
U
خارق العاده
astonishing
<adj.>
U
خارق العاده
weird
U
خارق العاده
astounding
<adj.>
U
خارق العاده
supernatural
U
فوق العاده
rewardable
U
فوق العاده
ripsnorting
U
فوق العاده
nonpar
<adj.>
U
فوق العاده
nonpar
<adj.>
U
خارق العاده
rewarded
U
فوق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
U
خارق العاده
rewards
U
فوق العاده
amazing
<adj.>
U
فوق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
U
خارق العاده
admirable
<adj.>
U
فوق العاده
inestimable
U
فوق العاده
wonderful
<adj.>
U
خارق العاده
wondrous
<adj.>
U
خارق العاده
stupendous
<adj.>
U
خارق العاده
prodigious
<adj.>
U
خارق العاده
astonishing
<adj.>
U
فوق العاده
startling
<adj.>
U
خارق العاده
stupendous
<adj.>
U
فوق العاده
startling
<adj.>
U
فوق العاده
weirdest
U
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
U
فوق العاده
prodigious
<adj.>
U
فوق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
U
فوق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
فوق العاده
astounding
<adj.>
U
فوق العاده
overactive
U
فوق العاده فعال
emergency ration
U
جیره فوق العاده
ambasador extraordinary
U
سفیر فوق العاده
ripsnorter
U
چیز فوق العاده
special session
U
جلسه فوق العاده
jitters
U
عصبانیت فوق العاده
freezing
U
فوق العاده سرد
overhelming
U
زیاد فوق العاده
flight pay
U
فوق العاده پرواز
whizzbang
U
ممتاز خارق العاده
enormously
U
فوق العاده زیاد
whizbang
U
ممتاز خارق العاده
emolument
U
حق الزحمه فوق العاده
emoluments
U
حق الزحمه فوق العاده
a terrific time
U
مدت فوق العاده
ice-cold
U
فوق العاده سرد
ice cold
U
فوق العاده سرد
rarely beautiful
U
استثنائی یافوق العاده
rarely
U
بطور فوق العاده
wonderfully well
U
فوق العاده خوب
breakneck
U
فوق العاده خطرناک
fitting allowance
U
فوق العاده مناسب
overrider
U
حق دلالی فوق العاده
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
an outstanding time
U
مدت فوق العاده
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
supernaturally
U
بطور خارق العاده
envoy extraordiinary
U
فرستاده فوق العاده
extraordinarily
U
بطور فوق العاده
combat pay
U
فوق العاده جنگی
extreme values
U
ارزشهای فوق العاده
wonderfully
U
عجیبانه فوق العاده
supersensitive
U
فوق العاده حساس
supersubtle
U
فوق العاده فریف
supersubtlety
U
فرافت فوق العاده
unusually
U
بطور فوق العاده
extra charge
U
هزینه فوق العاده
invaluable
U
فوق العاده گرانبها
extraordinary meeting
U
نشست فوق العاده
monstrous cruelly
U
بیرحمی فوق العاده
special session
U
نشست فوق العاده
envoy extraordiinary
U
نماینده فوق العاده
aviation pay
U
فوق العاده پرواز
thaumaturgic
U
خارق العاده سحر
thaumaturgy
U
کار خارق العاده
emergency
U
فوق العاده اضطراری
extra-
U
فوق العاده اضافی
extra
U
فوق العاده اضافی
combat pay
U
فوق العاده رزمی
extremely high
U
فوق العاده زیاد
extras
U
فوق العاده اضافی
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
unco
U
غیر عادی خارق العاده
ultrahigh frequency
U
فرکانس فوق العاده زیاد
forcemajeure
U
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
he is no grat shakes
U
انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
extraordinary general meeting
U
مجمع عمومی فوق العاده
allowance
U
فوق العاده و هزینهء سفر
it is unusually large
U
فوق العاده بزرگ است
She eats extraordinary quantities.
U
او
[زن]
مقدار فوق العاده ای را می خورد.
allowances
U
فوق العاده و هزینهء سفر
thaumaturgic
U
مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
emergence
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive
U
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
emergencies
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergency
U
امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously
U
بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
hyperirritability
U
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
wonder worker
U
ادم خارق العاده و صاحب کرامت
set the world on fire
<idiom>
کاری فوق العاده انجام دادن
hyperphysical
U
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive
U
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay
U
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
superfluid
U
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
daemon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
worthy of remark
U
قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tearjerker
U
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daimon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
tear jerking
U
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
supertropical bleach
U
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
drastic times call for drastic measures
<idiom>
U
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demon
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons
U
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowances
U
جیره دادن فوق العاده دادن
travel allowance
U
فوق العاده سفر هزینه سفر
allowance
U
جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
compensatory time
U
ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent
U
برجسته فوق العاده برجسته
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com