Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
refrigerating technique
U
فن سرما سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is proof against cold
U
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
cold
U
سرما
coldest
U
سرما
colds
U
سرما
colder
U
سرما
to freeze
U
از سرما یخ زدن
psychrophilic
U
سرما دوست
to feel cold
U
از سرما یخ زدن
cold frames
U
سرما دورکن
cold frame
U
سرما دورکن
chill
U
سرما خنکی
catch cold
U
سرما خوردن
we were perished with cold
U
از سرما مردیم
chill
U
سرما دادن
i wonder he did not catch cold
U
که سرما نخورد
chills
U
سرما خنکی
catch a cold
<idiom>
U
سرما خوردن
coldigor
U
سازش با سرما
cold short
U
شکنندگی در سرما
chills
U
سرما دادن
cold is merely privative
U
سرما چیزی جز عدم
I have a cold.
U
من سرما خورده ام.
[پزشکی]
hoarfrost
U
سرما ریزه پژه
he is recovered from his cold
U
سرما خوردگی او برطرف شد
slight cold
U
سرما خوردگی کم یا جزئی
rime
U
سرما ریزه پله
To be freezing to death .
U
از سرما خشک شدن
exposure to cold
U
درمعرض سرما بودن
I was frozen to death .
U
از سرما سیاه شدم
to benvmb with cold
U
از سرما بیحس کردن
I dont mind the cold .
U
از سرما ناراحت نمی شوم
I was shivering all over with cold .
U
از سرما مثل بید می لرزیدم
frostbite
U
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
nurse a cold
U
سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
oxygen tents
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
to tuck up a child
[British E]
U
پتوی روی بچه را درست کردن
[که سرما نخورد]
to tuck in a child
U
پتوی روی بچه را درست کردن
[که سرما نخورد]
chilled to the bones
<idiom>
U
نفوذ سوز سرما تا مغز استخوان
[احساس یخ زدگی]
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
gooseflesh
U
دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
shiver
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shivered
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shivering
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
bridge building
U
پل سازی
pavement
U
کف سازی
bridgework
U
پل سازی
truncation
U
بی سر سازی
stylization
U
مد سازی
idolization
U
بت سازی
pavements
U
کف سازی
flooring
U
کف سازی
individuation
U
تک سازی
individualization
U
تک سازی
padding
U
له سازی
individualized
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
deflexion
U
خم سازی
individualised
U
تک سازی
retortion
U
کج سازی
retortion
U
خم سازی
individualises
U
تک سازی
compaction
U
تو پر سازی
individualizing
U
تک سازی
individualizes
U
تک سازی
flection
U
خم سازی
individualize
U
تک سازی
individualising
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
implementation
U
پیاده سازی
beautification
U
زیبا سازی
fitting
U
جفت سازی
bedding
U
کف سازی بسترسازی
bookbinding
U
کتاب سازی
substructures
U
زیر سازی
substructure
U
زیر سازی
brewing
U
ابجو سازی
equating
U
هم ارز سازی
proportionment
U
متناسب سازی
reclamation
U
اباد سازی
bedding
U
ثابت سازی
bedding
U
محکم سازی
forgery
U
صورت سازی
miniaturization
U
کوچک سازی
formulation
U
قاعده سازی
roofing
U
سقف سازی
maximization
U
بیشینه سازی
mealing
U
نرم سازی
precipitousness work
U
خلاصه سازی
relocation
U
جابجا سازی
strangling
U
خفه سازی
microminiaturization
U
ریز سازی
microsoft
U
بهنگام سازی
minimalization
U
کمینه سازی
refreshment
U
تازه سازی
refreshments
U
تازه سازی
prefabrication
U
پیش سازی
reduction
U
ساده سازی
reductions
U
ساده سازی
activation
U
فعال سازی
malting
U
مالت سازی
manumission
U
ازاد سازی
procurance
U
فراهم سازی
preformation
U
پیش سازی
materialization
U
مادی سازی
minimization
U
کمینه سازی
scenery
U
صحنه سازی
histrionics
U
صحنه سازی
pulverization
U
پودر سازی
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
forgeries
U
سند سازی
latticework
U
شبکه سازی
stacking
U
پشته سازی
magnifcation
U
بزرگ سازی
modeling
U
نمونه سازی
intrigue
U
زمینه سازی
intrigues
U
زمینه سازی
evacuation
U
تهی سازی
negation
U
خنثی سازی
braziers
U
برنج سازی
brazier
U
برنج سازی
shipbuilding
U
کشتی سازی
regionalism
U
منطقه سازی
flooding
U
غرقه سازی
intriguing
U
زمینه سازی
conditioning
U
شایسته سازی
punctation
U
نقطه سازی
secretion
U
پنهان سازی
synchronizing
U
همزمان سازی
integration
U
مجتمع سازی
cooling
U
خنک سازی
doping
U
ناخالص سازی
metabolic
U
سوخت و سازی
forgery
U
سند سازی
illumination
U
روشن سازی
forgeries
U
صورت سازی
tuning
U
میزان سازی
overturns
U
واژگون سازی
overturned
U
واژگون سازی
overturn
U
واژگون سازی
illuminations
U
روشن سازی
insulating
U
عایق سازی
enrichment
U
غنی سازی
packing
U
فشرده سازی
displacement
U
جانشین سازی
humanization
U
مردمی سازی
depletion
U
تهی سازی
rejuvenation
U
جوان سازی
paneling
U
قاب سازی
fading
U
محو سازی
panification
U
نان سازی
paralysation
U
فلج سازی
insulates
U
عایق سازی
insulate
U
عایق سازی
pacification
U
ارام سازی
wording
U
عبارت سازی
pattern making
U
مدل سازی
exclusion
U
محروم سازی
pattern making
U
نمونه سازی
paralyzation
U
فلج سازی
panel work
U
تنکه سازی
nationalization
U
ملی سازی
industrialization
U
صنعتی سازی
optimize
U
بهینه سازی
optometry
U
عینک سازی
milling
U
ارد سازی
assimilation
U
همگون سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com