English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
noble metals U فلزات نجیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metallography U شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
sobersided U نجیب
gentler U نجیب
gentlewoman U زن نجیب
gentlewomen U زن نجیب
of a noble family U نجیب
gentlewomanly U نجیب
maidenly U نجیب
meek U نجیب
gentlest U نجیب
indecent U نا نجیب
genteel U نجیب
decent U نجیب
nicest U نجیب
gentle U نجیب
nicer U نجیب
nice U نجیب
immodest U نا نجیب
noble gas U گاز نجیب
high born U نجیب زاده
bashaw U نجیب زاده
genteelly U نجیب وار
patrician U نجیب زاده
aristocrats U نجیب زاده
noble U نجیب باشکوه
aristocrat U نجیب زاده
childe U نجیب زاده
nobler U نجیب باشکوه
blue blooded U نجیب زاده
nobles U نجیب باشکوه
noblest U نجیب باشکوه
patricians U نجیب زاده
blue-blooded U نجیب زاده
chevalier U نجیب زاده
nobleman U نجیب زاده
noblemen U نجیب زاده
knight U نجیب زاده
knighted U نجیب زاده
knighting U نجیب زاده
knights U نجیب زاده
noble metal U فلز نجیب
magnates U نجیب زاده
noblewomen U نجیب زاده
noblewoman U نجیب زاده
magnate U نجیب زاده
thane U نجیب زاده
bland U شیرین و مطلوب نجیب
donned U لرد یا نجیب زاده
blandest U شیرین و مطلوب نجیب
well born U اصیل نجیب زاده
blander U شیرین و مطلوب نجیب
donning U لرد یا نجیب زاده
gentlemanlike U شایسته مرد نجیب
gentleman of fortune U نجیب زاده حادثه جو
particianship U نجیب زادگی اصالت
don U لرد یا نجیب زاده
dons U لرد یا نجیب زاده
drillings U براده فلزات
coinage metals U فلزات مسکوک
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
whitesmith U ابکار فلزات
metal physics U فیزیک فلزات
fineness U عیار فلزات
parting of metals U تجزیه فلزات
scissel U دم قیچی فلزات
post transition metals U فلزات پس واسطه
abrasive grit خرده فلزات
cuttings U براده فلزات
base metals U فلزات بنیانی
base metal U فلزات بنیانی
gentlewomanlike U شایسته بانوان نجیب ومحترم
junker U جوان نجیب زاده المانی
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> U اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
shabby genteel U نجیب نما فقیرواقا منش
metal foulings U خرده سوفاله فلزات
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
ferrous U فلزات اهن دار
native metals U فلزات خالص طبیعی
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
narrow band filter U صافی فلزات باریک
molten bath U حمام ذوب فلزات
metallize U روکش کردن با فلزات
metallurgical engineering U علم ذوب فلزات
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
smeltery U کارخانه ذوب فلزات
burnisher U الت پرداخت فلزات
work hardening U سخت کاری فلزات
docimasy U فن ازمایش فلزات ودواها
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
metal foundry U ریخته گری فلزات
melting pots U دیگ ذوب فلزات
melting pot U دیگ ذوب فلزات
noblesse oblige U بزرگواری و سخاوتمندی نشانه نجیب زادگی
wellborn U نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
carats U درجه خلوص فلزات پربها
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
electro plating U ابکاری فلزات به کمک برق
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
founding U علم ذوب وریختن فلزات
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
metallurgists U متخصص قال کردن فلزات
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
bullion U شمش فلزات با عیار معین
carat U درجه خلوص فلزات پربها
metallurgist U متخصص قال کردن فلزات
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
neck U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
extrusion U شکل دادن گرم یا سرد فلزات
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
necks U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
cold working property U قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
billon U الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
younker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker U نجیب زاده جوان جوان سلحشور
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
blue blood U نجیب زاده اشراف زاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com