English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
vertebration U فقره بندی
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
class U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
classed U طبقه بندی کردن رده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
main stage U طبقه اصلی
classification U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
division U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
classificatory U مربوط به طبقه بندی
accounting classification U طبقه بندی حساب
unclassified U طبقه بندی نشده
unclassified U بدون طبقه بندی
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
rug classification U طبقه بندی فرش
suborder U طبقه بندی فرعی
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
classification of soil U طبقه بندی خاک
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
job classification U طبقه بندی شغل
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
soil class U طبقه بندی خاک
harmonic division U طبقه بندی متناسب
job classification U طبقه بندی شغلی
budget classification U طبقه بندی بودجه
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
standardization U همگونی طبقه بندی
nosology U طبقه بندی بیماریها
zootaxy U طبقه بندی جانوران
service rating U طبقه بندی پرسنلی
route classification U طبقه بندی جاده ها
classification chart U نمودار طبقه بندی
classifiable U قابل طبقه بندی
classified U طبقه بندی شده
taxonomist U متخصص طبقه بندی
classifications U طبقه بندی پیام
secrets U طبقه بندی سری
classification U طبقه بندی پیام
secret U طبقه بندی سری
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اقلام طبقه بندی شده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اماد طبقه بندی شده
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
stratify U طبقه طبقه کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
piece U فقره
pieces U فقره
vertebra U فقره
episode U فقره
spondyl U فقره
item U فقره
episodes U فقره
entry U فقره
paticular U فقره
pericope U فقره
paragraphic U فقره فقره
items U فقره
vertebrate U فقره
vertebrates U فقره
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
particular redemption U متوجه فقره
item U یک فقره جزء
passage U عبارت فقره
passages U عبارت فقره
paragraphs U فقره ماده
paragraph U فقره ماده
piece de resistance U فقره برجسته
items U یک فقره جزء
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com