English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feather U فشار مختصر به گاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precise U مختصر کردن مختصر
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
succinct U مختصر
febricula U تب مختصر
briefed U مختصر
little U مختصر
briefer U مختصر
gnomical U مختصر
grammalogue U مختصر
brief U مختصر
briefest U مختصر
laconic U مختصر گو
short U مختصر
shorter U مختصر
shortest U مختصر
tis U مختصر ti is
summaries U مختصر
synoptic U مختصر
incomprehensive U مختصر
summary U مختصر
laconically U مختصر گو
curt <adj.> U مختصر
partial U مختصر
fleeting <adj.> U مختصر
short <adj.> U مختصر
succinct <adj.> U مختصر
abbreviated U مختصر
viz U مختصر
terse U مختصر
compend U مختصر
terser U مختصر
tersest U مختصر
abstracted U مختصر
short term U مختصر
concise <adj.> U مختصر
concise U مختصر
sum U مختصر
sums U مختصر
abridged U مختصر
epitome U مختصر
tendency U علاقه مختصر
tendencies U علاقه مختصر
brachygraphy U مختصر نویسی
scumble U مالش مختصر
summaries U خلاصه مختصر
shorthand U مختصر نویسی
synopses U اجمال مختصر
synopsis U اجمال مختصر
velitation U جنگ مختصر
summary U خلاصه مختصر
short and sweet <idiom> U مختصر ومفید
contracted U مختصر محدود
my initials are s.h U امضای مختصر من
briefed U کوتاه مختصر
brief U کوتاه مختصر
potluck U غذای مختصر
simplifier U مختصر کننده
tots U یادداشت مختصر
tot U یادداشت مختصر
shortener U مختصر کننده
concisely U بطور مختصر
flash U روشنایی مختصر
flashed U روشنایی مختصر
flashes U روشنایی مختصر
briefest U کوتاه مختصر
curtail U مختصر نمودن
nodding acquaintance آشنایی مختصر
tiffin U ناهار مختصر
curtailing U مختصر نمودن
paraph U امضای مختصر
petit mal U صرع مختصر
squabbling U نزا مختصر
squabbles U نزا مختصر
squabbled U نزا مختصر
squabble U نزا مختصر
curtails U مختصر نمودن
curtailed U مختصر نمودن
pithy U مختصر ومفید
lacanic U مختصر و مفید
click U صدای مختصر
abridge U مختصر کردن
snacks U خوراک مختصر
snack U خوراک مختصر
inking U اطلاع مختصر
briefly speaking U مختصر کنیم
apercu U خلاصه مختصر
cheep U اشاره مختصر
compendium U مختصر کوتاهی
briefer U کوتاه مختصر
clicks U صدای مختصر
grind out U پیشروی مختصر
telegraphic U تلگرافی مختصر
let us be brief U مختصر کنیم
handlist U فهرست مختصر
comedietta U کمدی مختصر
clicked U صدای مختصر
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
pull U برتری جزئی و مختصر
simplifications U تسهیل مختصر سازی
byword U اشاره یانگاه مختصر
shortens U مختصر کردن کاستن
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
bywords U اشاره یانگاه مختصر
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
shortened U مختصر کردن کاستن
bowing acquaintance آشنایی مختصر سلامی و بس
blockhouse U بنای استحکامی مختصر
shorten U مختصر کردن کاستن
pulls U برتری جزئی و مختصر
pittance U کمک هزینه مختصر
in a nutshell U بطور خیلی مختصر
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
look in U دیدن کردن مختصر
metastable U دارای ثبات مختصر
spot U زمان مختصر لحظه
spots U زمان مختصر لحظه
abriviated addressing U ادرس مختصر شده
compendious U موجز مختصر ومفید
prospectus U شرح حال مختصر
prospectuses U شرح حال مختصر
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
simplification U تسهیل مختصر سازی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
billeting U ورقه جیره یادداشت مختصر
billets U ورقه جیره یادداشت مختصر
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
smacks U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
billet U ورقه جیره یادداشت مختصر
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
smack U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacked U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
billeted U ورقه جیره یادداشت مختصر
step in U بازدید مختصر وکوتاهی کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
nuances U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
nuance U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
That is it in a nutshell. U موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
to run in to a person U دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
absorption representation U [حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
action architecture U [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
sclaff U تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
mnemonic U حامت مختصر کلمه یا تابع که برای یادآوری کمک میکند.
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
out lawry U طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
shortening reaction U واکنش مختصر واکنش کوتاه کننده
sense of pressure U حس فشار
line of thrust U خط فشار
bunt U فشار با سر
weight U فشار
low pressure U فشار کم
isopiestic U هم فشار
isobare U هم فشار
ice push U فشار یخ
hydraulic pressure U فشار اب
thrusts U فشار
barometric pressure U فشار جو
pressor U فشار زا
pressure curve U خم فشار
back pressure U پی فشار
back iron U بن فشار
pressing U فشار
pressure sense U حس فشار
thrust U فشار
atmospheric pressure U فشار جو
thrusting U فشار
distraint U فشار
fantod U فشار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com