English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holler U فریاد خوشحالی
hollered U فریاد خوشحالی
hollering U فریاد خوشحالی
hollers U فریاد خوشحالی
whoopee U فریاد خوشحالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glee U خوشحالی
joyfully <adv.> U با خوشحالی
happily <adv.> U با خوشحالی
fortunately <adv.> U با خوشحالی
gaily U با خوشحالی
gladness U خوشحالی
happiness U خوشحالی
mirth U خوشحالی
happily U خوشحالی
jocosity U خوشحالی
joyfulness U خوشحالی
joys U خوشحالی کردن
joyfully <adv.> U از روی خوشحالی
happily <adv.> U از روی خوشحالی
fortunately <adv.> U از روی خوشحالی
joy U خوشحالی کردن
joyfully U ازروی خوشحالی
fool's paradise U خوشحالی موهوم
euphoria U خوشحالی رضایت
gayly U با خوشحالی ز باسرور و نشاط
gleefully U از روی شادی و خوشحالی
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
stars in one's eyes <idiom> U برق زدن چشمها از خوشحالی
to look forward to something U با خوشحالی منتظر چیزی شدن
put up a good front <idiom> U وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
to feel on top of the world U تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
to be on top of the world U تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
redresser U فریاد رس
rhodomontade U فریاد
calling U فریاد
frets U فریاد
fret U فریاد
exclamations U فریاد
groan U فریاد
groaned U فریاد
groaning U فریاد
mewl U فریاد
vociferation U فریاد
groans U فریاد
exclamation U فریاد
kiai U فریاد
squeals U فریاد
squealed U فریاد
shriek U فریاد
shrieked U فریاد
shouts U فریاد
shouting U فریاد
shouted U فریاد
shout U فریاد
squawked U فریاد
squawk U فریاد
outcry U فریاد
outcries U فریاد
shrieks U فریاد
shrieking U فریاد
whoop U فریاد
whooped U فریاد
whooping U فریاد
squawks U فریاد
whoops U فریاد
squeal U فریاد
to cry wolf too often U انقدربدروغ فریاد
jubilate U فریاد شادی
screamer U فریاد زدن
shouter U فریاد زننده
to by blue muder U فریاد کردن
war whoop U فریاد جنگ
vociferance U فریاد و نعره
utter a cry U فریاد زدن
To cry out . U فریاد بر آوردن
war cry U فریاد جنگی
cries U فریاد زدن
yells U فریاد زدن
yelling U فریاد زدن
bawls U فریاد زدن
yelled U فریاد زدن
yell U فریاد زدن
greet U داد فریاد
whooping U فریاد کردن
whoops U فریاد کردن
whooped U فریاد کردن
bawl U فریاد زدن
greeted U داد فریاد
greets U داد فریاد
hurray U فریاد زدن
cries U فریاد گریه
cry U فریاد زدن
whoop U فریاد کردن
bawled U فریاد زدن
cry U فریاد گریه
bawling U فریاد زدن
gaff U گفتاربیهوده فریاد
blat U فریاد کردن
screech U فریاد شبیه جیغ
screeching U فریاد شبیه جیغ
salvo U فریاد دسته جمعی
screeches U فریاد شبیه جیغ
salvoes U فریاد دسته جمعی
with rejoicings and embraces U با شادی و فریاد هورا
screeched U فریاد شبیه جیغ
triumphantly U فاتحانه فریاد پیروزی
chevy U فریاد هنگام شکار
to roar with pain U از درد فریاد زدن
shrieks U فریاد دلخراش زدن
to break forth in to joy U از خوشی فریاد کردن
to shout for joy U از خوشی فریاد زدن
triumphant U فاتحانه فریاد پیروزی
shrieked U فریاد دلخراش زدن
To go to someones rescues . To succour someone . U به فریاد کسی رسیدن
shriek U فریاد دلخراش زدن
shrieking U فریاد دلخراش زدن
donnybrook U فریاد پرسر وصدا هیاهو
exclamatory U شگفت اور متضمن فریاد
hollered U فریاد کردن سروصداراه انداختن
full-throated U صدا یا فریاد بسیار بلند
hollering U فریاد کردن سروصداراه انداختن
hollers U فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaimed U ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
exclaims U ازروی تعجب فریاد زدن
holler U فریاد کردن سروصداراه انداختن
howls U فریاد زدن عزاداری کردن
rodomontade U گزافه گویی کردن فریاد
howl U فریاد زدن عزاداری کردن
howled U فریاد زدن عزاداری کردن
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
jobilate U شادی کردن از خوشی فریاد زدن
good riddance to bad rubbish <idiom> U وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
wowing U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wows U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
hoots U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooting U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooted U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoot U فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
fore U فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
He raesed a cry of ((thief! Thif !)) U فریاد می زد «دزد !دزد ! »
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com