English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radio frequency U فرکانس رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high frequency U فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
rf U Frequency Radio فرکانس رادیویی
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
Other Matches
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
broadcasting U رادیویی
radio U رادیویی
radioed U رادیویی
radioing U رادیویی
radios U رادیویی
radiographic U مخابرات رادیویی
hertzian wave U موج رادیویی
radiographic U عکس رادیویی
radio waves U امواج رادیویی
radiophoto U عکاسی رادیویی
call signs U معرف رادیویی
call sign U معرف رادیویی
radiometeorograph U هوانگار رادیویی
radiophotograph U عکس رادیویی
radmail U پست رادیویی
radio detection U اکتشاف رادیویی
transmitter U فرستنده رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
receiving set U گیرنده رادیویی
listening silence U سکوت رادیویی
radio wave U موج رادیویی
radio silence U سکوت رادیویی
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
transmitters U فرستنده رادیویی
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio receiver U گیرنده رادیویی
radio horizon U افق رادیویی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
play by play U پخش رادیویی
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
r.f. U بسامد رادیویی
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
electronic locator U فلزیاب رادیویی
metal locator U فلزیاب رادیویی
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
radio ferquency U بسامد رادیویی
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
facsimile U عکاسی رادیویی
telephoto U عکاسی رادیویی
telephotography U عکاسی رادیویی
waved U موج رادیویی
waves U موج رادیویی
waving U موج رادیویی
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
fax U عکاسی رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
faxing U عکاسی رادیویی
faxes U عکاسی رادیویی
wirephoto U عکاسی رادیویی
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
wave U موج رادیویی
facsimiles U عکس رادیویی
facsimiles U عکاسی رادیویی
receivers U گیرنده رادیویی
space radiation U تشعشع رادیویی
receiver U گیرنده رادیویی
compere U مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
facsimile U عکس رادیویی
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
radiographs U پوتونگار عکس رادیویی
spotter U کمک مفسر رادیویی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
direction finder U جهت یاب رادیویی
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
telemetry U مسافت سنجی رادیویی
radiograph U پوتونگار عکس رادیویی
net call sign U معرف رادیویی شبکه
rawinsonde U جهت یاب رادیویی
radio U پیام رادیویی فرستادن
radioed U پیام رادیویی فرستادن
radioing U پیام رادیویی فرستادن
radios U پیام رادیویی فرستادن
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
skip zone U منطقه کور رادیویی
play by play U پخش رادیویی مسابقه
radiotelegraph U تلگراف رادیویی کردن
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
radiotelegraphic U تلگراف رادیویی کردن
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
wave front U جبهه امواج رادیویی
garbage U واسط رادیویی از کانالهای مجاور
radio frequency amplifier U فزون ساز بسامد رادیویی
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
screenplays U نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenwriters U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenplay U نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
radmail U وسیله ارسال پیام رادیویی
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
radiograph U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radiographs U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
fade U از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
fades U از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
loran U تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
radio relay U رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
radiolocation U تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
listening silence U به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
microwave hop U یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
low frequency U فرکانس کم
line frequency U فرکانس خط
frequencies U فرکانس
frequency U فرکانس
frequence U فرکانس
frequency stabilizer U پایدارکننده فرکانس
input frequency U فرکانس ورودی
radio frequency U فرکانس بالا
intermediate frequency U فرکانس میانه
frequency plan U طرح فرکانس
i.f. U فرکانس میانی
impluse frequency U فرکانس ضربان
frequency stability U پایداری فرکانس
frequency spectrum U بیناب فرکانس
frequency parameter U پارامتر فرکانس
induction frequency converter U مبدل فرکانس
frequency recorder U ثبات فرکانس
frequency recorder U ضباط فرکانس
frequency region U حیطه فرکانس
frequency region U ناحیه فرکانس
frequency regulator U رگولاتور فرکانس
frequency respone U پاسخ فرکانس
frequency separation U جداسازی فرکانس
frequency standard U استاندارد فرکانس
frequency spectrum U طیف فرکانس
frequency of resonance U فرکانس رزونانس
frequency triplication U تریپلاژ فرکانس
measuring frequency U فرکانس سنجش
maximum frequency U فرکانس حداکثر
p band U باند فرکانس
line frequency U فرکانس شبکه
mains frequency U فرکانس شبکه
m.f. U فرکانس متوسط
impluse frequency U فرکانس پولز
impluse frequency U فرکانس پالس
low frequency U فرکانس پایین
nominal frequency U فرکانس نامی
image frequency U فرکانس تصویر
medium frequency U فرکانس میانه
k band U باند فرکانس
modulation frequency U فرکانس مدولاسیون
frequency tuning U تنظیم فرکانس
q band U بند فرکانس
intermediate frequency U فرکانس میانی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
j band U باند فرکانس
h.f. U فرکانس بالا
picture frequency U فرکانس تصویر
idle frequency U فرکانس بی باری
high frequency U فرکانس بالا
natural frequency U فرکانس طبیعی
input frequency U فرکانس اولیه
quenching frequency U فرکانس نوسان
frequency translation U تبدیل فرکانس
frequency changer U مبدل فرکانس
frequency blocking U بلوکاژ فرکانس
video frequency U فرکانس ویدئو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com