English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formularization U فرمول سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formulization U فرمول بندی فرمول سازی
Other Matches
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
isomer U هم فرمول
frame U فرمول
equations U فرمول
equation U فرمول
formula U فرمول
formulae U فرمول
formulas U فرمول
isomerous U هم فرمول
constitutional formula U فرمول ساختاری
taylor formula U فرمول تیلور
structural formula U فرمول ساختاری
structural formula U فرمول گسترده
string formula U فرمول رشتهای
electronic formula U فرمول الکترونی
emprical formula U فرمول تجربی
perspective formula U فرمول تجسمی
wedge formula U فرمول گوهای
molecular formula U فرمول مولکولی
empirical formula U فرمول ساده
mil formula U فرمول میلیم
projection formula U فرمول تصویری
empirical formula U فرمول خام
formulism U قاعده فرمول)
dispersion formula U فرمول پاشندگی
formulate U فرمول بندی کردن
formulated U فرمول بندی کردن
formulates U فرمول بندی کردن
formulating U فرمول بندی کردن
formularize U بصورت فرمول دراوردن
formulize U بصورت فرمول دراوردن
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
reformulation U فرمول بندی تازه
refomulate U از نو فرمول بندی کردن
condensed structural formula U فرمول ساختاری فشرده
formulaic U مثل یا وابسته به فرمول
DDT U حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
spearman brown prophecy formula U فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
cyphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cipher U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
compacted U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
scaling law U فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
compacting U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
Gothick U [استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم] [معماری]
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
riboflavin U ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zinc oxid U اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualising U تک سازی
individualize U تک سازی
individualized U تک سازی
flooring U کف سازی
individualises U تک سازی
individualizing U تک سازی
retortion U کج سازی
flection U خم سازی
local anasthesia U سر سازی
repk lection U پر سازی
individualised U تک سازی
pavement U کف سازی
pavements U کف سازی
stylization U مد سازی
truncation U بی سر سازی
idolization U بت سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
padding U له سازی
retortion U خم سازی
individualizes U تک سازی
compaction U تو پر سازی
bridgework U پل سازی
bridge building U پل سازی
deflexion U خم سازی
bonification U به سازی محیط
brick works U اجر سازی
bellfounding U زنگ سازی
belittlement U کم ارزش سازی
bedevilment U شیطان سازی
beadwork U تسبیح سازی
confectionary U شیرینی سازی
coordination U هماهنگ سازی
cooperage U پیت سازی
irksomeness U کسل سازی
wearisomeness U کسل سازی
irreticence U فاش سازی
milling U ارد سازی
assimilation U همگون سازی
assimilation U درون سازی
cooperage U چلیک سازی
balladry U تصنیف سازی
smoothing U صاف سازی
arching U طاق سازی
rejuvenation U جوان سازی
wording U عبارت سازی
latticing U شبکه سازی
levigation U نرم سازی
liquefaction U ابگونه سازی
computer simulation U شبیه سازی
cabinetwork U قفسه سازی
cabinetwork U مبل سازی
calcination U اهک سازی
conceptualization U مفهوم سازی
lapidification U سنگ سازی
lapidation U سنگسار سازی
depletion U تهی سازی
displacement U جانشین سازی
packing U فشرده سازی
lamponery U هجونامه سازی
lancination U مجروح سازی
lancination U پاره سازی
landscape painting U منظره سازی
machicolation U مزغل سازی
countersink U خزینه سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
incavation U پوک سازی
inceration U موم سازی
seduction U گمراه سازی
aromatization U عطر سازی
inculcation U جایگیر سازی
arrefication U رقیق سازی
neutralization U بی اثر سازی
neutralization U خنثی سازی
impregnation U ابستن سازی
immortalization U جاوید سازی
image formation U تصویر سازی
dactyliography U نگین سازی
curriery U چرم سازی
heterodyne reception U زنه سازی
crystallization U بلور سازی
histogenesis U بافت سازی
horology U ساعت سازی
hymnography U سرود سازی
ichnography U زمینه سازی
aromatization U معطر سازی
insulating U عایق سازی
insulates U عایق سازی
insulate U عایق سازی
inebriation U مست سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
infuriation U خشمگین سازی
road building U جاده سازی
inspissation U غلیظ سازی
intensification U پر قوت سازی
inurement U معتاد سازی
invalidation U باطل سازی
road construction U جاده سازی
individuation U جدا سازی
asphalt paving U جاده سازی
arrefication U لطیف سازی
pacification U ارام سازی
exclusion U محروم سازی
fading U محو سازی
enrichment U غنی سازی
individualization U منفرد سازی
humanization U مردمی سازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com