English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
call by result U فراخوانی با نتیجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
well behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
summon U فراخوانی
elicitation U فراخوانی
recalls U فراخوانی
redintegration U فراخوانی کل
recalled U فراخوانی
recall U فراخوانی
summoned U فراخوانی
evocation U فراخوانی
evocations U فراخوانی
recall U فراخوانی احضار
recalled U فراخوانی احضار
calling U شغل فراخوانی
library call U فراخوانی کتابخانهای
call by value U فراخوانی با ارزش
call instruction U دستورالعمل فراخوانی
calling program U برنامه فراخوانی
calling sequence U دنباله فراخوانی
calling sequence U دبناله فراخوانی
call by name U فراخوانی با نام
calling sequence U ترتیب فراخوانی
call by reference U فراخوانی با ارجاع
macro call U فراخوانی ماکرو
supervisor call U فراخوانی نافر
subroutine call U فراخوانی زیرروال
recalls U فراخوانی احضار
selective calling U فراخوانی گزیده
daisy chain U سومین را و... فراخوانی می کنند
virtual U برای مدت فراخوانی
svc U فراخوانی نافر یا سرپرست
contacted U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacting U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
contact U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacts U فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
returns U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returning U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
parameter U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
returned U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
parameters U مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
return U آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
acu U Unit Calling Automatic واحد فراخوانی خودکار
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
routines U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routinely U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
routine U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
overhead U مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
dynamic U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamically U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
modem U مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
subroutine U کد زیر تابع که در حافظه پس از پیدا شدن دستور فراخوانی کپی میشود
paging U که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
calling sequence U مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
recoveries U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
daisy chain U زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
recovery U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
segments U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segment U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
DLL U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
fall back U توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
inserting U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserts U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
insert U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
acu U وسیلهای که به کامپیوتر اجازه میدهد ایستگاهها را فراخوانی کند یا خودکار شماره گیری کند
library U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
nest U ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
nests U ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
fifo U روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
consequent U نتیجه
abortive U بی نتیجه
thanks U در نتیجه
harvested U نتیجه
upshot U نتیجه
harvest U نتیجه
decisions U نتیجه
outcome U نتیجه
inconclusive U بی نتیجه
decision U نتیجه
harvests U نتیجه
outgrowth U نتیجه
indeterminate U بی نتیجه
consequence U نتیجه
affects U نتیجه
affect U نتیجه
consequences U نتیجه
outcomes U نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
thanks to..... U در نتیجه
sequitur U نتیجه
sequent U نتیجه
sequela U نتیجه
resultful U پر نتیجه
outgrwth U نتیجه
of no issue U بی نتیجه
issueless U بی نتیجه
ineffetual U بی نتیجه
inconsequent U بی نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
inconseqential U بی نتیجه
inconsecutive U بی نتیجه
resulting U نتیجه
resulted U نتیجه
product U نتیجه
in the sequel U در نتیجه
effectless U بی نتیجه
eduction U نتیجه
educt U نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
afterclap U نتیجه
ineffectual U بی نتیجه
frustrated U بی نتیجه
products U نتیجه
result U نتیجه
inferences U نتیجه
inference U نتیجه
rest U نتیجه
rests U نتیجه
effecting U نتیجه
ineffective U بی نتیجه
effect U نتیجه
growth U نتیجه
conclusions U نتیجه
growths U نتیجه
payoff U نتیجه
conclusion U نتیجه
payoffs U نتیجه
effected U نتیجه
conclusion U انجام نتیجه
by product U نتیجه فرعی
conclusion U نتیجه گیری
cheating does not prosper U تقلب نتیجه
corollaries U نتیجه فرع
conclusions U انجام نتیجه
talk out of <idiom> U به نتیجه نرسیدن
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
conclusions U نتیجه گیری
blind search U جیستجوی بی نتیجه
knock one's head against the wall <idiom> U کاربی نتیجه
hard and fast rule <idiom> U نتیجه ماندگار
thwarted U بی نتیجه گذاردن
printouts U نتیجه چاپی
printout U نتیجه چاپی
result of the negotiations U نتیجه مذاکرات
negotiation outcome U نتیجه مذاکرات
side-effects U نتیجه جانبی
side-effect U نتیجه جانبی
side effect U نتیجه جانبی
thwart U بی نتیجه گذاردن
vainly U بدون نتیجه
consequent U نتیجه بخش
corollary U نتیجه فرع
corollary U نتیجه فرعی
corollaries U نتیجه فرعی
negotiation result U نتیجه مذاکرات
syntheses U نتیجه گیری
to be dashed to the ground U به نتیجه نرسیدن
to bring to an issve U به نتیجه رساندن
to came a howler U به نتیجه نرسیدن
to come a mucker U به نتیجه نرسیدن
to come to grief U به نتیجه نرسیدن
to drawa conclusion U نتیجه گرفتن
to pull a result U نتیجه گرفتن
to effectuate a conclusion U نتیجه دادن
to fall through U به نتیجه نرسیدن
success U پیروزی نتیجه
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
net reaction U واکنش نتیجه
put through U به نتیجه رساندن
aborts U بی نتیجه ماندن
aborting U بی نتیجه ماندن
aborted U بی نتیجه ماندن
abort U بی نتیجه ماندن
subsumption U نتیجه گیری
perficient U نتیجه بخش
synthesis U نتیجه گیری
test announcement U نتیجه ازمایش
net result U نتیجه نهایی
to fall to the ground U به نتیجه نرسیدن
illiative U حاکی از نتیجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com