Perdic | فراخوان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 16 (2 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	instigator U	فراخوان
	instigators U	فراخوان

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	macro call U	درشت فراخوان
	eliciting stimulus U	محرک فراخوان
	call processing U	فراخوان پردازی
	expansion U	فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
	macro U	فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
	edit U	ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
	edited U	ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
	open U	کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
	opened U	کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
	opens U	کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
	non procedural language U	زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
	circuits U	روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
	circuit U	روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
	processor U	ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy