Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nonviable
U
غیر قابل رشد سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
main
U
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
fast
U
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasted
U
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fastest
U
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasts
U
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
Other Matches
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
sweepy
U
سریع
prompt
U
سریع
prompted
U
سریع
prompts
U
سریع
snell
U
سریع
sudden
U
سریع
swift
U
سریع
galloping
U
سریع
swifter
U
سریع
swiftest
U
سریع
rapid
U
سریع
swifts
U
سریع
accelerator
U
سریع
accelerators
U
سریع
spanking
U
سریع
spankings
U
سریع
rather
U
سریع تر
gleg
U
سریع
wing footed
U
سریع
precipitating
U
خیلی سریع
riposting
U
ضربت سریع
precipitate
U
خیلی سریع
wind sprint
U
تمرین دو سریع
winder
U
دویدن سریع
precipitated
U
خیلی سریع
windstorm
U
باد سریع
speeding
U
سریع کارکردن
quickstep
U
گام سریع
precipitates
U
خیلی سریع
speeds
U
سریع کارکردن
repost
U
ضربت سریع
bullets
U
توپ سریع
speed
U
سریع کارکردن
scamper
U
پرواز سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
rathe
U
زود رس سریع
rapid flow
U
جریان سریع
rapid fire
U
تیر سریع
riposted
U
ضربت سریع
accelofilter
U
صافی سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
quick recovery
U
بهبود سریع
quick recovery
U
رونق سریع
rapid scanning
U
تقطیع سریع
rath
U
زود رس سریع
bullet
توپ سریع
rapid transit
U
شطرنج سریع
convert
U
پاسکاری سریع
converted
U
پاسکاری سریع
converting
U
پاسکاری سریع
converts
U
پاسکاری سریع
quick fire
U
تیر سریع
ripostes
U
ضربت سریع
quickest
U
تند و سریع
expressed
U
سریع السیر
expressed
U
سریع صریح
expresses
U
سریع السیر
expresses
U
سریع صریح
despatching
U
انجام سریع
despatches
U
انجام سریع
expressing
U
سریع السیر
express
U
سریع صریح
quickest
U
جلد سریع
dispatches
U
انجام سریع
quicker
U
تند و سریع
quicker
U
جلد سریع
quick
U
تند و سریع
quick
U
جلد سریع
dispatched
U
انجام سریع
express
U
سریع السیر
dispatch
U
انجام سریع
glimpsing
U
نگاه سریع
expressing
U
سریع صریح
slashes
U
ضربه سریع
skitter
U
حرکت سریع
slashed
U
ضربه سریع
slash
U
ضربه سریع
slapping
U
ضربت سریع
scampers
U
پرواز سریع
scampering
U
پرواز سریع
scampered
U
پرواز سریع
slaps
U
ضربت سریع
slapped
U
ضربت سریع
slap
U
ضربت سریع
glimpses
U
نگاه سریع
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpse
U
نگاه سریع
sneak raid
U
دستبرد سریع
snapback
U
بهبودی سریع
despatched
U
انجام سریع
continuate
U
سریع الاتصال
riposte
U
ضربت سریع
fast access
U
با دستیابی سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
high speed
U
دنده سریع
high speed
U
سریع السیر
braids
U
حرکت سریع
braided
U
حرکت سریع
braid
U
حرکت سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
courier
U
پیک سریع
couriers
U
پیک سریع
raided
U
تک نفوذی سریع
raiding
U
تک نفوذی سریع
high speed traffic
U
ترافیک سریع
high speed traffic
U
امد شد سریع
raid
U
تک نفوذی سریع
fastest
U
سریع السیر
rapid access
U
با دستیابی سریع
fasted
U
سریع السیر
fasts
U
سریع السیر
hotshot
U
بارکشی سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
highflier
U
دلیجان سریع
fast
U
سریع السیر
high velocity drop
U
بارریزی سریع
lightning chess
U
شطرنج سریع
fleet
U
عبور سریع
fleets
U
عبور سریع
pirouettes
U
چرخ سریع
raids
U
تک نفوذی سریع
fleetingly
U
سریع الزوال
prompted
U
سریع عاجل
posthaste
U
سریع السیر
progressive chess
U
شطرنج سریع
operation immediate
U
اقدام سریع
prompted
U
سریع کردن
prompts
U
سریع کردن
prompts
U
سریع عاجل
fleeting
U
سریع الزوال
rough and ready
U
سریع العمل
fast neutron
U
نوترون سریع
fast moving depression
U
کمفشاری سریع
prompt
U
سریع کردن
pirouette
U
چرخ سریع
prompt
U
سریع عاجل
polypnea
U
تنفس سریع
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
jerked
U
تکان سریع دادن
keep pace
<idiom>
U
سریع السیر رفتن
goods of perishable nature
U
اموال سریع الفساد
honker
U
نوعی اتومبیل سریع
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
jerking
U
تکان سریع دادن
umbilical cords
U
سیم سریع الاتصال
tide race
U
جذر و مد سریع اب دریا
jerk
U
تکان سریع دادن
stop dead/cold
<idiom>
U
سریع توقف کردن
scud
U
حرکت سریع ابر
surged
U
جریان سریع وغیرعادی
fruit clipper
U
کشتی سریع میوه بر
surge
U
جریان سریع وغیرعادی
agile
U
زیرک سریع الانتقال
zonk out
<idiom>
U
سریع به خواب رفتن
flips
U
پاس سریع و کوتاه
flipped
U
پاس سریع و کوتاه
flip
U
پاس سریع و کوتاه
whirls
U
چرخیدن گردش سریع
whirled
U
چرخیدن گردش سریع
whizbang
U
خمپاره سریع الانفجار
whirl
U
چرخیدن گردش سریع
surges
U
جریان سریع وغیرعادی
whisk
U
حرکت سریع و جزیی
swoops
U
حرکت سریع نزولی
swooping
U
حرکت سریع نزولی
yerk
U
حرکت سریع و شدید
swooped
U
حرکت سریع نزولی
swoop
U
حرکت سریع نزولی
whisked
U
حرکت سریع و جزیی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com