English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exchange U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanged U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanges U عوض کردن تسعیر یافتن
exchanging U عوض کردن تسعیر یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
converting U تسعیر کردن
converted U تسعیر کردن
convert U تسعیر کردن
converts U تسعیر کردن
conversions U تسعیر
conversion U تسعیر
pricing U تسعیر
exchanges U تهاتر تسعیر
convertible U قابل تسعیر
rate of exchange U نرخ تسعیر
convertibles U قابل تسعیر
exchange U تهاتر تسعیر
convertibility U تسعیر شدنی
conversion cost U هزینه تسعیر
exchanged U تهاتر تسعیر
exchanging U تهاتر تسعیر
exchange rates U نرخ تسعیر ارز
exchange rate U نرخ تسعیر ارز
convertible U قابل تسعیر و تبدیل
convertibles U قابل تسعیر و تبدیل
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
meets U : برخورد کردن یافتن
meet U : برخورد کردن یافتن
migrated U سیر کردن انتقال یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthens U تقویت یافتن تحکیم کردن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthen U تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthened U تقویت یافتن تحکیم کردن
gain U کسب کردن باز یافتن
gained U کسب کردن باز یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
mends U رفو کردن بهبودی یافتن
mend U رفو کردن بهبودی یافتن
improve U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
migrate U سیر کردن انتقال یافتن
improved U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
migrating U سیر کردن انتقال یافتن
improving U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
improves U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
mended U رفو کردن بهبودی یافتن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
gains U کسب کردن باز یافتن
migrates U سیر کردن انتقال یافتن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
center U کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
extending U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flows U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
discovers U یافتن
detects U یافتن
detecting U یافتن
detected U یافتن
detect U یافتن
discovering U یافتن
discovered U یافتن
finds U یافتن
find U یافتن
discover U یافتن
to take courage U خرات یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
demise U وفات یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
accruing U گسترش یافتن
decrease U نقصان یافتن
decrease U کاهش یافتن
decreased U کاهش یافتن
decreased U نقصان یافتن
wanes U کاهش یافتن
wane U کاهش یافتن
waned U کاهش یافتن
accruing U افزایش یافتن
accrues U گسترش یافتن
pickup U بهبودی یافتن
end U خاتمه یافتن
shrinks U کاهش یافتن
shrinking U کاهش یافتن
shrink U کاهش یافتن
reduces U کاهش یافتن
decreases U کاهش یافتن
learns U اگاهی یافتن
decreases U نقصان یافتن
protend U امتداد یافتن
pull round U بهبودی یافتن
accrue U افزایش یافتن
accrue U گسترش یافتن
accrues U افزایش یافتن
development U تکامل یافتن
taper off U کاهش یافتن
learn U اگاهی یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
dominates U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
dominate U تفوق یافتن
insuring U اطمینان یافتن
spreads U گسترش یافتن
insures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
to gain the upper hand U غلبه یافتن
terminate U خاتمه یافتن
to get fame U شهرت یافتن
terminated U خاتمه یافتن
to look oneself again U بهبود یافتن
to grow better U بهبودی یافتن
to get rid of U رهایی یافتن از
to get ones hand in U دست یافتن به
to get off U رهایی یافتن از
ensures U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
ended U خاتمه یافتن
to reach for knowledge U برای یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
ends U خاتمه یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
to a greatness U بزرگی یافتن
centre U تمرکز یافتن
diminish U نقصان یافتن
diminish U تقلیل یافتن
ensure U اطمینان یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
spread U گسترش یافتن
to come to know U اگاهی یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
to be transferred U انتقال یافتن
to be through U فراغت یافتن
diminishes U نقصان یافتن
waning U کاهش یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
convect U انتقال یافتن
come through U وقوع یافتن
come round U شفا یافتن
come off U وقوع یافتن
come off U تحقق یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
pick up health U بهبود یافتن
center U تمرکز یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
break out U شیوع یافتن
meliorate U بهبود یافتن
misalign U تغییر یافتن
sublate U تغییرشکل یافتن
outreach U برتری یافتن
escalating U فزونی یافتن
escalates U فزونی یافتن
escalated U فزونی یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
hold out U بسط یافتن
immix U امیزش یافتن
pull through <idiom> U بهبود یافتن
get out U رهایی یافتن
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
centered U تمرکز یافتن
lay hands on something <idiom> U یافتن چیزی
centers U تمرکز یافتن
up and about <idiom> بهبود یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
centred U تمرکز یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
master U تسلط یافتن بر
master U تسلط یافتن
mastered U تسلط یافتن بر
reduce U کاهش یافتن
specialising U تخصص یافتن
specialize U تخصص یافتن
specializes U تخصص یافتن
specializing U تخصص یافتن
outspread U گسترش یافتن
rises U خاتمه یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com