Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
production factors
U
عوامل تولید
factors of production
U
عوامل تولید
agents of production
U
عوامل تولید
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
inputs
U
عوامل تولید منابع
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
several fishery
U
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
allocations
U
اختصاصی
allocation
U
اختصاصی
appropriative
U
اختصاصی
technical
U
اختصاصی
proprietary
U
اختصاصی
dedicated
U
اختصاصی
occupation crossing
U
پل اختصاصی
individual
U
اختصاصی
individuals
U
اختصاصی
effects
U
عوامل
m factors
U
عوامل ام
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
additional outlet
U
انشعاب اختصاصی
special ability
U
توانایی اختصاصی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
trait
U
نشان اختصاصی
traits
U
نشان اختصاصی
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
dedicated system
U
سیستم اختصاصی
proprietary program
U
برنامه اختصاصی
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
specialities
U
رشته اختصاصی
patent medicines
U
داروی اختصاصی
patent medicine
U
داروی اختصاصی
allotment
U
منابع اختصاصی
allotments
U
منابع اختصاصی
separate
U
علیحده اختصاصی
separated
U
علیحده اختصاصی
separates
U
علیحده اختصاصی
distinguishing
U
مشخص اختصاصی
lacunar amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
speciality
U
رشته اختصاصی
native compiler
U
کامپایلر اختصاصی
landmarks
U
نشان اختصاصی
landmark
U
نشان اختصاصی
localized amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
specialty
U
رشته اختصاصی
specialises
U
اختصاصی کردن
specialising
U
اختصاصی کردن
specialize
U
اختصاصی کردن
specializes
U
اختصاصی کردن
specializing
U
اختصاصی کردن
native language
U
زبان اختصاصی
local theory
U
نظریه اختصاصی
character
U
صفت اختصاصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
appropriation
U
ذخیره اختصاصی
appropriated surplus
U
ذخیره اختصاصی
aedis
U
زیارتگاه اختصاصی
specificity
U
اختصاصی بودن
specified command
U
نیروی اختصاصی
driveways
U
راه اختصاصی
a dedicated line
U
یک خط
[سیم]
اختصاصی
specific variance
U
پراکنش اختصاصی
aedes
U
زیارتگاه اختصاصی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
private
U
اختصاصی خصوصی
characters
U
صفت اختصاصی
complementary factors
U
عوامل مکمل
variable factors
U
عوامل متغیر
technical data
U
عوامل فنی
factor proportion
U
نسبت عوامل
demand factors
U
عوامل تقاضا
factor productivity
U
بازدهی عوامل
psychological factors
U
عوامل روانی
factor price
U
قیمت عوامل
elements of expense
U
عوامل هزینهای
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
institutional factors
U
عوامل نهادی
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
adverse factors
U
عوامل نامساعد
factor demand
U
تقاضای عوامل
human factor
U
عوامل انسانی
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
growth factors
U
عوامل رشد
motivational factors
U
عوامل محرکه
balancing factors
U
عوامل جبرانی
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
natural agents
U
عوامل طبیعی
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
constant factors
U
عوامل ثابت
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
proprietary file format
U
قالب فایل اختصاصی
privy
U
محرم اسرار اختصاصی
dedicated word processor
U
کلمه پرداز اختصاصی
suigeneris
U
اختصاصی منحصر بفرد
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
the peculiarities of mammals
U
نشانهای اختصاصی پستانداران
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
characterization
U
توصیف صفات اختصاصی
harmonic selective ringing
U
تلفن اختصاصی همساز
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
market forces
U
عوامل موثردر بازار
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
retarding factors
U
عوامل کند کننده
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
ingredients
U
داخل شونده عوامل
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
weathering
U
اثر عوامل جوی
ingredient
U
داخل شونده عوامل
diseconomies
U
عوامل زیان اور
distinctively
U
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individuals
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
custom built
U
سفارشی تهیه شده اختصاصی
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
ceteris paribus
U
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
self buried
U
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
netware
U
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
shift forward
U
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
bleaching materiel
U
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
sound effects
U
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
m factors
U
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar
U
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com